این نوشتار به گزارش و سنجش انتقادهای چهار مخالف و منتقد مهم علم دینی در ایران، دكتر عبدالكریم سروش، آقای مصطفی ملكیان، دكتر علی پایا و دکتر بیژن عبدالکریمی میپردازد. پیش از آغاز مباحث اصلی، به منظور در اختیار داشتن چارچوبی مفهومی و روشن شدن جوانب بحث، از مباحثی چون معنا و مفهوم علم دینی، زمینههای طرح و بسط اندیشه علم دینی و رویكردهای عمده در باب علم دینی، سخن به میان آمده است.
اندیشه دكتر سروش در باره علم دینی، از پیشگامی در ارائه قرائتی از علم دینی در ایران تا نامطلوب دانستن علم اسلامی، در نوسان بوده است. او در اوایل دهه 60 به ارائه و تبیین قرائتی حداقلی از علم دینی میپردازد امّا در دهه 70، جریان دینی كردن علم در جهان اسلام را به شدّت مورد انتقاد قرار میدهد. دكتر سروش در ضمن انتقادهای خود با تفكیكی كه میان مقام ثبوت و نفس الأمر و مقام اثبات و تحقّق خارجی علوم قائل میشود، خواسته یا ناخواسته، توجه موافقان را به پرهیز از خلط میان این دو مقام معطوف میكند؛ خلطی كه خود او نیز در انتقادهایش مانند برخی موافقان، مصونِ از آن نمانده است.
انتقادهای آقای ملكیان با صبغهای تحلیلی و دقّت و ثمربخشی افزونتر، در عین حال كه قابل نقد و پاسخ است، موافقان را متوجه پیش فرضها و مقدّمات اندیشهی تولید علم دینی می کند. او كه علم دینی را منطقاً ممكن میداند، كوششهای انجام شده را ناموفق ارزیابی میكند و از دغدغههای مهم و مغتنمی در این باره سخن میگوید. دكتر علی پایا از موضع یک مدافع فلسفه علم رئالیستی انتقادی، به تحلیل و واكاوی ایده علم دینی میپردازد. او با تأكید بر تفاوت علم و فناوری و نیز دوگانه دانستن ماهیت علوم اجتماعی و برخی علوم انسانی، ضمن اصرار بر امتناع علم دینی، از امكان و مطلوبیت فناوری بومی و دینی، دفاع میكند.
خلاصه آنكه انتقادهای این چهار مخالف نه تنها عرصه را بر موافقان تنگ نمیكند و این اندیشه را با چالشی جدّی مواجه نمیسازد بلكه حاوی نكتههای مثبت و مفیدی است كه بر مباحث نظری این مقوله روشنی میبخشد و خلأها و زوایای پنهان آن را در معرض دید موافقان قرار میدهد كه به مهمترین آن ها اشاره شد. در نقد و سنجش انتقادهای مذكور ضمن گزارش دقیق و منصفانه هر انتقاد، از روش تحلیلی استفاده شده است.
واژههای كلیدی: علم دینی، علوم انسانی اسلامی، فناوری بومی و دینی، عبدالكریم سروش، مصطفی ملكیان، علی پایا و بیژن عبدالکریمی.
بخش اوّل: كلّیات
خرید اینترنتی فایل کامل :
. بیان مسأله
در سوی دیگر برخی منتقدان و مخالفان علم دینی اندیشهی دینی كردن علم را میراث فرسودهای تلقی میكنند كه روزگاری امتحان خود را پس داده و نمره خوبی نیاوده است و عدهای دیگر صرف عدم موفقیت كوششهای صورت گرفته را دال بر عدم امكان تأسیس علم دینی و اسلامی نمیدانند. برخی از مخالفان اساساً علم دینی را ممكن نمیدانند و تعبیر علم دینی را واجد تناقض درونی و متنافی الاجزاء[4] تلقی میكنند و در عوض از امكان فناوری دینی و بومی سخن میگویند امّا برخی دیگر از مخالفان علم دینی با اذعان به امكان علم دینی، آن را مطلوب نمیدانند و خلاصه آنكه همان تشتت و تعدّد آرا در جانب منتقدان و مخالفان علم دینی نیز مشاهده میشود. بنابراین نمیتوان ادّعا كرد همه باورمندان و موافقان علم دینی در ایران، به تعریف و تصویر واحدی دست یافتهاند و مخالفان و منتقدان نیز بر ایرادات و اشكالات مشخّصی اجماع كردهاند.
در این نوشتار سعی بر آن است دیدگاههای سه تن از مهمترین منتقدان و مخالفان علم دینی در ایران، دكتر عبدالكریم سروش، آقای مصطفی ملكیان و دكتر علی پایا، گزارش و سنجش گردد. در گزارش دیدگاههای این افراد، صرفاً به مقالات و مطالبی از آن ها پرداخته میشود كه مستقیماً به موضوع علم دینی اختصاص دارد و از استنباط و استخراج مقصود و نظر آن ها از مباحث و مواضع دیگرشان، اجتناب خواهد شد. مقصود از سنجش در اینجا، معنای دقیق آن یعنی نشان دادن نقاط قوّت و نقاط ضعف دیدگاههای ایشان است و تنها جنبه سلبی و منفی آن مدّ نظر نیست.