وبلاگ

توضیح وبلاگ من

اثربخشی آموزش تاب­آوری برمیزان پرخاشگری و احساس تنهایی دانش آموزان

 

از سوی دیگر تاب­آوری سازگاری درونی و بیرونی فرد تحت شرایط چالش­انگیز است که فرد بدون آسیب­پذیری زیاد به مبارزه با شرایط چالش­انگیز می ­پردازد و یا با این شرایط سازگار می­ شود(هانتر و چندلر، 1999). بنابراین، تاب­آوری مؤلفه­ای است که به افراد کمک می­ کند تا با جهانی که دائماً در حال تغییر است، سازگار شوند. فریبرگ، بارلاگ، مارتین­سون، روزنبرگ و هجمدال(2005) در پژوهشی نشان داد که تاب­آوری به فرد این توانایی را می­دهد تا فردی تأثیرگذار باشد و در مقابل شرایط سخت به صورت انعطاف­پذیری واکنش نشان دهد. بنابراین، با توجه به مطالب فوق منطقی است که در حیطه تاب­آوری به مسأله سلامت روانی[3] نوجوانان بپردازیم چون در نوجوانان این توانایی وجود دارد تا بتوانند در شرایط چالش­انگیز و در هنگام بروز مشکلات خود را با آن شرایط انطباق دهند و سلامت روانی بهتری را داشته باشند و پژوهشها نیز حاکی از آن است نوجوانانی که این خصیصه در آنها بیشتر وجود دارد، رفتارهای آسیب­رسان[4] کمتری را نشان داده­اند و همچنین در سلامت روان نمره بهتری را کسب کرده ­اند(ورنر، 1995).

همچنین خلق مثبت یکی از عواملی است که منجر به افزایش تاب­آوری و رضایت از زندگی      می­ شود. پژوهشها حاکی از آن است افرادی که خلق مثبت بالایی دارند، معمولاً تاب­آوری آنها نیز بالاتر است.

در سالهای اخیر رویکرد روانشناسی مثبت نگر[5]، با شعار توجه به استعداد ها و توانمندی های انسان، مورد توجه حوزه های مختلف روانشناسی قرار گرفته است. این رویکرد، هدف غایی خود را شناسایی سازه ها و شیوه هایی می داند که بهزیستی[6] و شادکامی انسان را فراهم می کند. از این رو عواملی که موجبات تطابق هرچه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی را سبب گردند، بنیادی ترین سازه های مورد پژوهش این رویکرد می باشند. در این میان تاب آوری[7] جایگاه ویژه ای، مخصوصا در حوزه های روانشناسی تحولی، روانشناسی خانواده و بهداشت و سلامت روانی به خود اختصاص داده است (کمبل-سیلس، کوهان و استین[8]، 2006).  تاب آوری، فرایند توانایی یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز علیرغم شرایط چالش برانگیز و تهدید کننده تعریف شده است (گارمزی و ماستن[9] ، 1991) و نه تنها در برگیرنده شکست ناپذیری در حالت های اضطرابی می باشد، بلکه توانایی های بالاتری برای پوشش مجدد حوادث ناگوار می باشد(گارمزی،1991).

واژه تاب آوری را می توان به صورت بیرون آمدن از شرایط سخت یا تعدیل آن تعریف نمود. در واقع تاب آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن و مقاومت و تحمل در شرایط سخت و پرخطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط دشوار فائق می شود بلکه طی آن و با وجود آن قوی تر نیز می گردد. پس تاب آوری به معنای توان موفق بودن، زندگی کردن و خود را رشد دادن در شرایط دشوار (با وجود عوامل خطر) است. این شرایط خود به خود ایجاد نمی شود مگر اینکه فرد در موقعیت دشوار و ناخوشایندی قرار گیرد تا برای رهایی از آن یا صدمه پذیری کمتر، حداکثر تلاش را برای کشف و بهره گیری از عوامل محافظت کننده (فردی و محیطی) در درون و بیرون خود که همواره به صورت بالقوه وجود دارد، بکار گیرد (کاظمی،1383).

تاب آوری با در نظر داشتن توام شرایط استرس زا و توانایی ذاتی افراد برای پاسخ گویی، دوام آوردن و رشد نرمال در حضور شرایط استرس زا مطرح می شود. مفهوم تاب آوری یک راه حل امید بخش و خوشایند است، زیرا سرانجام سختی ها و شرایط بد دوران کودکی می تواند بالقوه ویرانگر و ناامید کننده باشد. شواهد روشنی در مورد وجود رابطه میان وقایع ناخوشایند و سختی زندگی در دوران کودکی با بروز اختلالات روانی در سال های بعدی زندگی وجود دارد که از این اختلالات می توان افسردگی، سوء مصرف مواد و خودکشی را نام برد (کاظمی،1383).

مدی و خوشابا[10] (1994) بر این عقیده اند که سرسختی روانی[11] یا همان تاب آوری، یکی از شاخصه‌های سلامت روانی است و برای افزایش سلامت روانی افراد می باید تاب آوری آنها را افزایش داد.

 

فصل اول

 

 بیان مسأله

 

تاب آوری از جمله این ویژگی های بسیار مهم است که می تواند در بالا بردن سطح بهداشت روانی افراد تاثیر بسزایی داشته باشد. تاب آوری ظرفیت بازگشتن از دشواری پایدار و ادامه دار و توانایی در ترمیم خویشتن است این ظرفیت انسان می تواند باعث شود تا او پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار بگذرد و علیرغم قرار گرفتن در معرض تنش های شدید شایستگی اجتماعی، تحصیلی و شغلی او ارتقاء یابد. تاب آوری نوعی ویژگی است که از فردی به فردی دیگر متفاوت است و می تواند به مرور زمان رشد کند یا کاهش یابد و براساس خود اصلاح گری فکری و عملی انسان در روند آزمون و خطای زندگی شکل می گیرد(قاسم نژاد، قربانی، 1387)

اینکه چرا پدیده ای به نام تنهایی وجود دارد، اساسا یک پرسش هستی شناختی است و درست است که می توان عواملی که در این احساس نقش دارند و یا عوامل اجتماعی که موجب تقویت این احساس می شوند را وزن کرد، اندازه گرفت و یا مقایسه کرد عده ای سعی می کنند آن را از  میان  ببرند. عده ای دیگر سعی می کنند آنرا کاهش  دهند و کسانی نیز  هستند که سعی میکنند در تنهایی اشان معنایی را خلق کرده و یا بیافرینند. شاید بتوان گفت زندگی مانند سفری است که حتی اگر همراهی داشته باشیم بایستی به تنهایی این سفر یا این مسیر را طی کنیم و تنها راه رهایی از تنهایی می تواند فقط در نفی زندگی و هستی باشد(اسدیان، 1389)

سه نوع تنهایی وجود دارد: اول تنهایی مبتذل: تنهایی مبتذل  یک نوع عکس العمل روح بیمار است. کسی که دچار عقده های روانی و سقوط اخلاقی و یا سقوط عصبی است و یا اصلا کمبود دارد.

از دیگران می ترسد و از جمعیت فرار می کند. خود خواهی و تمایلات سر کوفته در او یک عقده ضد اجتماعی ایجاد می کند. این نوع بیماری‌ها را بیماری‌های (آنتی سوسیال)

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 مقالات و پایان نامه ارشد

 میگویند. یعنی بیماری‌های ضد جمعیت و آدمهای گوشه گیر و تنها و یا آدمهایی که مثلاً در بازار ورشکست می شوند و یا در زندگی و یا در عشق شکست می خورند. این تنهایی ها یک نوع بیماری است که ارزش بحث ندارد و توسط دکتر روانپزشک قابل معالجه است.

تنهایی دوم تنهایی است که ناشی از رشد روح انسان و بالاتر رفتن آن از سطح رابطه های عادی روزمره است یک انسان عادی صبح که از خواب بلند می شود به فکر زندگیش و خانه اش و شغلش و دوستش است و به  فکر این است که کسانی  را  ببیند و  ارتباط  داشته  باشد و از معاشرتشان لذت ببرد به هر حال این شخص دایما یا در فکر زندگی و پول و تفریح است و یا ارتباط با این و آن و لذت بردن از زندگی در همه ابعاد گوناگونش. اما گاهی تکامل روح انسان به جایی می رسد که از سطح این روزمرگی ها- و جاذبه هایی که انسان های معمولی را در بر می گیرد و مشغول می کند و لذت به آنها می دهد- اوج می گیرد. به میزانی که انسان از سطح معمولی اوج بگیرد به خلوت می رسد بزرگترین عامل در این تنهایی خود آگاهی است. انسان به  میزانی  خودش توجه می کند و یک آگاهی درونی و وجودی می یابد رابطه های بیرونیش کم میشود. به میزانی که رابطه ماورایی پیدا می کند رابطه های روزمره اش کم میشود. اینها عواملی اند که یک انسان متعالی را به تنهایی وتامل درخویش می کشانند (1386).

اما یک نوع سوم تنهایی هم وجود دارد و آن تنهایی مصنوعی است. در اینجا بدون اینکه بیماری روانی یا آن تنهایی فلسفی وجود داشته باشد به انسان یک نوع تنهایی مصنوعی را تحمیل می کنند مثلاً انسان را به گوشه ای می اندازند و در را به رویش می بندند و او را در این حالت رها می کنند. این  تنهایی سوم که تنهایی تحمیلی است دارای یک روانشناسی خاص خودش است انسانی که در رابطه با جامعه زندگی می کند تعصب دارد حیثیت دارد آبرو دارد با افراد دیگر رابطه دارد و یک موقعیت خاص و مسولیت در زندگی به عهده دارد. هنگامی که بخواهند این انسان را از همه این نیروها خالی کنند تا به سادگی بتواند رام شود به سادگی بتواند ابزار بشود و به سادگی بتوان بر او تحمیل کرد به طوری که هیچ چیزی برایش فرقی نکند یکی از عوامل مورد استفاده تنها کردن اوست. انسان در تنهایی همه رابطه هایش قطع می شود و به صورتی در می آید که حتی وقتی می خواهد زن یا بچه اش و یا پدر ومادر اش را تصور کند به ذهنش نمی آیند و قیافه شان از یادش می رود حال چه برسد به آدمها و رفقا و همفکرها ومحیط و جامعه اینها دیگر برایش موهومات خیالی می شوند وبعد کم کم از ذهنش دور می‌شوند. حتی اسامی والفاظ وحرف زدن از یادش می رود وهم چیزهای دیگر.(موسی نژاد، 1389 ) .

هر انسانی نیازمند عشق ورزی و تایید دیگران است. هر انسانی احتیاج دارد که به او مهر ورزیده شود، به او توجه شود، احترام گذاشته شود و همانطور که ون گوگ می گوید: وقتی که بیدار می شوی و می بینی که تنها نیستی و در کنارت کسی وجود دارد، آنروز جهان مهربانتر می شود . تمام ادبیات و هنر پر است از چنین نمونه هایی که چگونه  فقدان عشق موجب رنج و تنهایی انسان می شود. اما در بسیاری از موارد نیز آنچه را ما به غلط عشق تلقی می کنیم هیچ بجز ترس از تنهایی و روبرو شدن با این جنبه از حقیقت هستی نیست. کسانی وجود دارند که همیشه ر کنار انسان یا انسانهای دیگری زندگی می کنند اما بشدت احساس تنهایی می کند و افرادی نیز وجود دارند که در نهایت تنهایی احساس تنهایی نمی کنند چرا که آنان  با خود پدیده هستی پیوند خورده اند. همانطور که اشاره شد احساس تنهایی که در چارچوب خانواده به فرد داده می شود گاه بسیار خشن تر و ویرانسازتر از احساس تنهایی یک فرد مجرد است چرا که این نوع تنهایی با نفی و بی احترامی به ساختار ارزشی فرد مقابل توام است بنابراین بسیاری از انسانها به علت ترس از تنهایی در روابط بیمار و یا ناسالم زناشویی باقی مانده، جسماً در کنار کسی هستند اما از نظر روانی تنها هستند. می توان گفت که در  چنین شرایطی، احساس تنهایی،  واکنش عاطفی یک انسان به ناکامی های پیرامون اوست که این احساس معمولاً به صورت افسردگی و یا بیماری های روانی دیگر بروز می کند   (محمد خانی، 1386).

پرخاشگری یکی از هیجان های پیچیده انسان است. پرخاشگری واکنشی متداول نسبت به ناکامی و بد رفتاری است همه ما در طول زندگی با موقعیت های خشم بر انگیز روبه رو شده ایم. اشکال پرخاشگری این است که اگر چه بخشی از زندگی است ولی ما را از رسیدن  به اهداف مان باز می دارد ارائه تعریفی واضح و مشخص از پرخاشگری بسیار دشوار است زیرا افراد از نظر زمان و علت پرخاشگری و شیوه واکنش به آن کاملاً متفاوت هستد. هیجان هایی که اغلب با پرخاشگری همراه هستند، عبارتند از: عصبانیت، خصومت، کینه توزی، غضب، تنفر، تحریک، حساسیت، تحقیر و رنجش. چون تعاریف و تجربیات ما از این احساسات متفاوت است، توصیف دقیق آنها غیر ممکن است (عباسی زاده( 1388).

پرخاشگری ، به هر گونه رفتار عمدی اعم از کلامی و غیر کلامی گفته می شود که منجر به آسیب رساندن روان شناختی یا جسمانی یا تخریب مالی به خود و دیگران برای رسیدن به هدفی یا به منظور تخلیه هیجانی می شود. پرخاشگری از جمله مسائل عمده و با اهمیتی است که انسان از گذشته های دور تا کنون به صورت گسترده ای با آن سروکار داشته است. رفتار پرخاشگرانه در انسانها به  شکل اعمال خشن  به سمت به دیگران  فرض می شود که ممکن است  موجب اجتناب دیگران یا مقابله به مثل بسیاری از آنان گردد. گاهی اوقات، خصومت و عجز ما به سبب مسایل خیلی واقعی و اجتناب ناپذیر زندگی است. تمام عصبانیت ها بی خودی نیست، و اغلب واکنشی سالم و طبیعی به این مشکلات هستند(عطایی، 1388).

 

 

 

 

 


 


فرم در حال بارگذاری ...

اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر شایستگی اجتماعی کودکان پیش دبستانی

و طرح مساله

یکی از عوامل پیدایش علاقه­ محققین به جنبه­ های اجتماعی رشد در طول چند دهه­ گذشته ،  بررسی رابطه ی میان مشکلات در روابط با همسالان و سازگاری ضعیف تحصیلی، هیجانی و اجتماعی بوده است (هارت آپ[4]، 1992؛ کاپر اسمیت ،کویه و داگ[5]،1990؛ نیوکامب[6] و همکاران،1993؛ پارکر و آشر[7] ،1987؛ پارکر و همکاران،1995؛ به نقل از روزه-کراسنور[8]،1997 ). این محققین توافق نظر دارند که مشکلات با همسالان در کودکان  می­توانند خود را به صورت رفتارهای نابهنجار برون نمود[9] ( مثل رفتارهای ویرانگری، پرخاشگری ) یا  درون نمود[10] ( مانند کناره گیری، اضطراب اجتماعی ) نشان دهند( به نقل از روزه-کراسنور،1997). به همین دلیل است که در سال­های اخیر محققان، روان شناسان، مربیان و والدین کودکان در کنار تاکید بر یادگیری خواندن و محاسبات ریاضی در دوره ی پیش دبستانی ، دستیابی به تکلیف مهم رشدی دیگری را ضروری می دانند : دستیابی به توانایی هایی برای موفقیت در روابط اجتماعی ( بروفی _هب[11] و همکاران ،2007  ، براون[12] ،2011 ).  سازه ی روان شناختی ” شایستگی اجتماعی[13] ” به خوبی معرف این توانایی­هاست؛ شایستگی اجتماعی در کودکی اولیه[14] به معنای مشارکت کودک در تعاملات اجتماعی ، دستیابی به اهداف اجتماعی ، ایجاد و نگه داری روابط دوستی و دستیابی به پذیرش همسالان است( رابین ، بوکوسکی و پارکر[15] ،2006؛ به نقل از میرابل[16] ،2010).

هیجان­ها از عناصر اصلی تعاملات اجتماعی هستند،  به این دلیل که آن­ها منبع اطلاعاتی مهم هم برای فرد برقرار کننده­ ارتباط و هم فرد دریافت کننده­ ارتباط هستند. محتوای هیجانی رابطه ، اغلب معنای ارتباط را مشخص می­ کند( کامپوس ،کامپوس و بارت[17] ،1989؛ به نقل از هالبرستد،دنهام و دانسمور[18]،2011). اهمیت هیجان­ها در روابط اجتماعی از آنجا معلوم می شود که برخی گفته­اند تصور حتی یک رابطه بدون اطلاعات عاطفی، دریافت اطلاعات عاطفی و تجربه­ حالت عاطفی مشکل است ( هالبرستد ،دنهام و دانسمور ، 2011 ).اداره­ی هیجان­ها به شکل سازش یافته با محیط، برای کارکرد اجتماعی و بهزیستی روان شناختی ضروری است (آلدائو،نولن-هوکسما،اسویزر[19]،2010؛ دنهام،1998؛ ایزنبرگ ،فیبس ،گوتریه و ریزر[20]،2000؛ گراس[21]،1998؛ به نقل از  مک لاگین ،هزنبوهلر،منین و نولن-هوکسما[22]،2011).  تامپسون[23](1994 ) تنظیم هیجان را “فرایندهای درونی و بیرونی که مسئول آگاهی،ارزیابی و اصلاح وقوع ،طول مدت و شدت واکنش های هیجانی ست و در جهت رسیدن به خواسته های فرد می باشند ” تعریف کرده است.

در تحقیقات نظریه ی شناخت اجتماعی که به صورت دو حوزه ی؛ ” نظریه ی ذهن ” و “فهم هیجان ” است، که اولی به معنای درک رشد یابنده ی کودک از حالتهای ذهنی دیگران ، از جمله باورها، افکار و خواسته های آن­هاست ( دان ، براون،اسلومسکی ،تسلا و یانگ بلید [24]،1991؛ به نقل از  لوکاس و آدکینز ،2006)و دومی به صورت توانایی کودک برای رمزگشایی حالتهای هیجانی شخص دیگر  است ( هاریس و سارنی[25] ،1989؛ به نقل از لوکاس و آدکینز،2006). مشخص شده است که رشد هر دوی این مهارتها به پرورش شایستگی اجتماعی کمک می کند( بارنت و تامپسون،1984،صفحه ی 259؛به نقل ازلوکاس-آدکینز، 2006 ، رازا و بلیر[26] ،2009 ).

مشخص شده است که شایستگی اجتماعی کودکان ممکن است تا اندازه ای بستگی به توانایی تشخیص و استنباط دقیق حالات هیجانی فرد دیگر داشته باشد(بارنت و تامپسون[27]،1984،صفحه ی 259؛به نقل ازلوکاس-آدکینز[28]،2006). ریور و ویگلز[29] (1997؛به نقل از بروفی-هب و همکاران،2007) متذکر می شوند که شایستگی اجتماعی بستگی به فراگیری مهارتهای اساسی مثل تنظیم هیجان[30]،مهارتهای شناخت اجتماعی[31] و رفتارهای ارتباطی مثبت دارد.کودکان و نوجوانان دارای مهارتهای بهتر تنظیم هیجان،شایستگی اجتماعی بیشتری دارند، رتبه ی بالاتری در بین همسالان دارند، روابط آنها از کیفیت بیشتری برخوردار است، و در مقایسه ی با همسالان با مهارتهای ضعیف تنظیم هیجان، در رده ی بالاتری از رفتار مطلوب اجتماعی[32] قرار دارند (دنهام،1986 ؛ دنهام و همکاران،2003 ؛ دنهام ،مک کینلی،کوچود و هولت[33]،1990؛ به نقل ازمک لاگین،هزنبوهلر،منین و نولن-هوکسما،2011). معلوم شده است که مهارتهای تنظیم هیجان می توانند شایستگی اجتماعی کودکان را در مراحل بعدی رشد پیش بینی کند (دنهام و همکاران،2003 ؛ریدل[34]و همکاران ،2003؛ اسپینارد[35] و همکاران،2006 ؛ به نقل از مک لاگین،هزنبوهلر ،منین و نولن-هوکسما ،2011).

کودکان بین 2 تا 6 سالگی در توانایی­های هیجانی پیشرفت­هایی می­ کنند که پژوهشگران جمعا آنها را شایستگی هیجانی[36] می نامند ( هالبرستات، دنهام و دانسمور،2001 ؛سارنی[37]،2000 ).  کودکان در سنین   پیش دبستانی آگاهی هیجانی کسب می­ کنند. در نتیجه، آنها بهتر می­توانند درباره احساسات صحبت کنند و به علایم هیجانی دیگران واکنش مناسب نشان بدهند. آنها در خودگردانی هیجانی[38] بهتر می­شوند، مخصوصا در کنار آمدن با هیجان منفی شدید.کودکان پیش دبستانی اغلب هیجان های خودآگاه[39] و همدلی[40] را تجربه می­ کنند که به درک اصول اخلاقی در حال رشد آنها کمک می­ کنند. آنها  به علت­ها و پیامدها و علایم رفتاری هیجان اشاره می­ کنند و این آگاهی­ها ازنظر دقت و پیچیدگی به سرعت افزایش می یابند. آنها هم چنین می­توانند پیش بینی کنند که وقتی یک همبازی هیجان خاصی را ابراز می­ کند بعدا چه کاری انجام خواهد داد. آنها روش­های موثری را برای تسکین دادن احساس های منفی دیگران، مانند بغل کردن برای کاهش دادن غم، اکتساب می­ کنند. در عین حال، کودکان پیش دبستانی در تعبیر کردن موقعیت­های دارای نشانه­ های متضاد در مورد نحوه­ای که یک  فرد احساس می­ کند، دچار مشکل می­شوند. هنگامی که تصویری از کودکی با چهره­ی شاد همراه با دوچرخه­ای خراب به کودکان 4 و 5 ساله نشان داده شد، آنها به جلوه­ی هیجان اتکا کردند و گفتند : ” او به خاطر اینکه دوست دارد دوچرخه خود را براند، خوشحال است”. کودکان بزرگتر معمولا این دو نشانه را ترکیب  می کنند: ” او به خاطر اینکه پدرش قول داده دوچرخه اش را تعمیر کند،خوشحال است” ( برک[41] ،2007 ). هم چنین به علت آگاه نبودن کودکان پیش دبستانی از فعالیت های ذهنی، آنها هیجان ها را با اشاره به حالت های بیرونی به جای درونی توضیح می دهند (فلاول  و گرین[42] ،2001 ). کودکان تقریبا درسن 8 سالگی است که آگاه می شوند که می­توانند در هر لحظه دستخوش بیش از یک هیجان شوند،  طوری که هر یک ممکن است مثبت یا منفی بوده و ازنظر شدت تفاوت داشته باشند ( پونس[43] و همکاران،2003 ).درک کردن هیجان های ترکیبی[44] به کودکان کمک می­ کند تا بفهمند که ابراز احساسات افراد ممکن است احساس های واقعی آنها را منعکس نکند ( سارنی ،1999 ) و به آگاهی ازهیجان های خودآگاه نیز کمک می­ کند.  بر مبنای  یافته­ های تحقیقاتی ذکر شده در بالا، توانمندیهای هیجانی کودکان با افزایش سن افزایش می یابد و  رشد هیجان روندی تحولی دارد ،که این خود گواهی بر  ارتباط متقابل بین  شناخت و هیجان است که پژوهشگر در قسمت بعدی پژوهش به تفصیل آن را بیان می کند.

هسته ی موضع نظریه­ی ژان پیاژه[45] این بود که کودکان بایستی ازطریق فعالیت و عمل در محیط  ساختارهای  ذهنی و فیزیکی خود را بسازند (  پیاژه،  1982 ؛ به نقل از  فلدمن و فولر[46]،1998 ). وقتی کودکان مستقیما روی محیط تاثیر می­گذارند، این ساختارها تغییر کرده و تفکر آنها رشد می­ کند. باوجود تلاش­ های زیاد اما نارضایت

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 مقالات و پایان نامه ارشد

 بخش پیاژه برای تبیین این موضع نظری، انتقادهای فراوانی به او شد؛ نظریه پردازان دیگر معتقد بودند که رشد و یادگیری ارتباط متقابلی با هم دارند و برخلاف نظر پیاژه ارتباط رشد و یادگیری را یکطرفه که در آن فقط رشد منجر به یادگیری شود نمی دانستند. یکی از طرفداران سختگیر موضع یادگیری که سالها قبلتر موضع خود را اعلام کرده بود لو ویگوتسکی[47] بود ، طبق نظر وی یادگیری فرایندی است که ازطریق آن امکان افزایش ساختارهای مفهومی ایجاد می شود. ویگوتسکی بر این مدعاست که ” تنها  “یادگیر ی خوب ” آن نوع است که موجب رشد شود ” ( کوله[48] ،1978 ). به نظر می­رسد موضع ویگوتسکی کاملا مخالف موضع پِیاژه است: یادگیری، برای اینکه رشد اتفاق بیفتد عنصر ضروری است، در حالی­که پیاژه می­گوید رشد، برای اینکه یادگیری صورت گیرد ضروری است. این دو موضع نظری تعارض­هایی را بین رشد و یادگیری ایجاد می­ کنند که حل آنها نیازمند طراحی پژوهش­ها و آزمایشهایی ست که بتوان با استناد به نتایج آنها،  به پایان بخشیدن به این مجادله نزدیکتر شد ( فلدمن و فولر، 1997 ).

حال که ادبیات تحقیقی رشد هیجانی کودکان،  نقص در رشد هیجانی آنها را نشان می دهد ، آیا  با استناد به نظریه ی یادگیری  ویگوتسکی می توان آموزش­های تنظیم هیجانی را به کودکان داد و به آنها کمک کرد به سطح بالاتری از رشد شناختی و هیجانی برسند؟ طبق شواهد پژوهشی اگر این آموزش­ها مفید باشند بایستی متوجه تغییراتی در رفتار  اجتماعی کودکان باشیم.

 

اهمیت و ضرورت

دوره ی پیش دبستانی با پیشرفت های شناختی،حرکتی و زبانی فراوانی همراه است که اتفاقا مقارن با زمانی است که والدین انتظارات بیشتری برای استقلال رفتاری  وهیجانی دارند (سیچتی ،گانیبان  و بارنت[49]،1991؛کاپ[50] ،1989 ؛کاپ و نیوفلد[51]،2003 ؛به نقل از میرابل ،2010).

کسب مهارتهای شایستگی اجتماعی در طول کودکی اولیه موفقیت کودکان در موقعیتهای بیرون از خانه را افزایش می دهد. مهم تر اینکه،کودکانی که شایستگی اجتماعی را در طول دوره ی کودکی اولیه پرورش می دهند ممکن است  با احتمال کمتری در معرض مشکلات رفتاری و هیجانی ( هم مشکلات درونی شده و هم بیرونی شده ) قرار بگیرند ( بلچمن ،تینزلی،کارلا و مک انرون[52]،1985 ؛اولسون و هوزا [53]،1993 ؛سانسون ،همفیل و اسمارت[54]،2004 ؛ به نقل از میرابل ،2010 ). به علاوه، معلوم شده است که شایستگی اجتماعی در ایجاد نگرش مثبت نسبت به مدرسه (لاد ،1990 ؛لاد ،بریک و بووش[55] ،1999 ؛ به نقل از بلیر و همکاران ،2004 ) و پیشرفت تحصیلی (کارلتون و ویسلر[56] ،1999؛ به نقل از بلیر و همکاران ،2004  ) نقش دارد.

آموختن تنظیم هیجان یکی از وظایف رشدی در دوران کودکی اولیه است (گرولینیک ،مک منامی و کوروسکی[57] ،2006 ؛کاپ ، 1989 ؛به نقل از  فنگ[58] و همکاران ،2008 ). در طول روابط استرس آمیز ، مثل تعارض با همسالان،کودکان پیش دبستانی اغلب تنظیم هیجان و رفتار خود را مشکل می بینند ( دنهام،بلیر،دی مولدر،لویتس،ساویر[59]و همکاران،2003 ؛ به نقل از میرابل ،2010 ). ادبیات نظری و شواهد تجربی الگوهای ناسازگارانه ی تنظیم هیجان کودکان را با مشکلات درونی شده و بیرونی شده در سنین مدرسه و بعد از آن  مرتبط می دانند (کالکینز[60] و دنهام،2000 ؛گیلیوم،شاو ،بک ،اسچونبرگ و لاکن[61]،2002 ؛کینان[62]،2000 ؛به نقل از میرابل، 2010؛ باکنر ،مزاکاپا و بیردسلی[63] ،2003، فوربس ،لین و کواکز [64]،2006؛ به نقل از فنگ و همکاران ،2008 ).

با توجه به شواهد پژوهشی بالا، انجام تحقیقاتی در زمینه ی آموزش تنظیم هیجان و کسب شایستگی اجتماعی در دوره ی پیش دبستانی برای تدوین برنامه های آموزشی مهد کودکها و مراکز پیش دبستانی ضروری می نماید. و همانطور که شواهد پژوهشی ارتباط تنظیم هیجان و شایستگی اجتماعی با مشکلات رفتاری و آسیب شناسی روانی را نشان داده اند،نتایج این پژوهش ها می تواند مورد استفاده ی درمانگران و مشاوران قرار گیرد.

هدف پژوهش

تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر شایستگی اجتماعی کودکان پیش دبستان

فرضیه­ پژوهش

آموزش تنظیم هیجان در سنین پیش دبستانی تاثیر دارد.

متغیرهای پژوهش

متغیر مستقل :  برنامه ی آموزش تنظیم هیجان

متغیر وابسته :  شایستگی اجتماعی

تعریف مفاهیم پژوهش

الف : تعریف نظری:

تنظیم هیجان: فرایندهایی که افراد تحت تاثیر آنها مشخص می­ کنند که چه هیجان­هایی را داشته باشند، چه وقت داشته باشند و چگونه آنها را تجربه و ابراز کنند (گراس ،1998 ).

شایستگی اجتماعی : شایستگی اجتماعی در کودکی اولیه به معنای توانایی کودک در درگیر شدن در تعاملات اجتماعی،به دستآوردن اهداف اجتماعی ،ایجاد و نگه داشتن روابط دوستی و به دست آوردن پذیرش همسالان تعریف شده است(روبین ،بوکوسکی و پارکر،2006؛به نقل از میرابل،2010).

 

ب : تعاریف عملیاتی :

تنظیم هیجان : در این پژوهش با بهره گرفتن از برنامه ی یادگیری Hearthsmart[68](2009)که مناسب کودکان سنین 3 تا 6 سال است به کودکان تنظیم هیجان آموزش داده می شود. سرفصل های این برنامه شامل ؛  آموزش ارتباط دهی بین جنبه های فیزیکی و هیجانی قلب، آموزش بازشناسی و درک هیجان ها، آموزش ابراز هیجان عشق و حمایت به خانواده و دوستان، یادگیری مهارتهای حل مسئله، و آموزش راهبردهای خود-تنظیمی هیجان می باشد .

شایستگی اجتماعی : در این پژوهش با بهره گرفتن از آزمون ارزیابی رفتار اجتماعی اقتباس از ویر و داوین [69]( 1980 ) که توسط جدیدی (1375)  در ایران هنجاریابی شده است ، شایستگی اجتماعی کودکان در دو مرحله ی  پیش از آموزش و پس از آموزش ، توسط مربیان سنجیده می شود.

 

 

 


 


فرم در حال بارگذاری ...

اثربخشی دوره آموزش ضمن خدمت فاوا برای معلمان دوره متوسطه

:

در عصر حاضر، رشد و گسترش سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات امکان ارتباط سریع و تبادل اطلاعات را بیش از پیش میسر کرده و افراد هر کجا باشند می توانند آخرین اطلاعات مورد نیاز خود را در هر زمینه ای دریافت کنند. بی شک بیشترین تاثیر این فناوری ها بر محیط های آموزشی است. کاربرد این فناوری ها در آموزش می تواند در جهت بهبود آموزش های سنتی به کار آید و از این طریق به ارائه آموزش های تخصصی به شیوه های مدرن پرداخت (عطاران، 1385).

2-1. بیان مسئله:

در سازمان های کنونی در زمینه ارزشیابی آموزشی مطالعه و تحقیقات اندکی صورت گرفته است، یکی از دلایل عمده این کم توجهی نیز آن بوده است که تعیین دقیق اثرات و نتایج یک دوره ی آموزشی در شرکت کنندگان و تعیین دقیق نحوه عملکرد آنان در بازگشت به محل کار خود در سازمان، فرایندی است پیچیده، مشکل و گاه مبتنی بر قضاوت های ذهنی کسانی است که هرچند در تهیه و اجرای ظاهرا موفقیت آمیز یک دوره آموزشی کوشش بسیار بعمل آورده اند اما کمتر به آثار نتایج واقعی و عملی دوره آموزشی توجه دارند (ساعتچی،1381).

آموزش هایی که در سازمان های مختلف ارائه می شود می توان در دو طبقه کلی قرار داد: الف) آموزش قبل از خدمت ب) آموزش ضمن خدمت. آموزش قبل از خدمت عبارت است از آن نوع آموزشی که قبل از ورود یا استخدام فرد در سازمان به وی ارائه می شود این نوع آموزش ها عمدتا بر اساس مسائل و مشکلات سازمانی طراحی و اجرا نمی شود بلکه هدف تربیت نیروی انسانی مورد نیاز مشاغل مختلف سازمان می باشد (فتحی واجارگاه،1387: 4). اگر چه در بیشتر موارد در هنگام ورود به سازمان، آموزش های رسمی و نظامداری را از طریق دانشگاه ها یا مؤسسات آموزش عمومی پشت سر گذاشته اند، به علت کلی بودن نوع آموزش ها و نیز ماهیت مشاغل که نوعاٌ نیازمند تخصص و خبرگی ویژه ای است، در هنگام اشتغال، افراد نیازمند گذراندن آموزش های خاصی می باشند؛ به عبارت دیگر همگام با استخدام فرد در سازمان، ماهیت مشاغل، وظایفی که فرد باید در شغل مورد تصدی انجام دهد، ابزارها و وسایل ضروری برای اجرای کار و روش های انجام دادن امور مستلزم آن است که فرد درباره نحوه ی اجرای وظایف محوله، آموزش های ویژه ای را دریافت کند. بنابر این آموزش ضمن خدمت از لحاظ سازمانی به آن نوع آموزشی اطلاق می شود که عموماٌ پس از استخدام فرد در سازمان صورت می پذیرد (فتحی واجارگاه،1390 :5). در پژوهش حاظر دسته دوم، یعنی آموزش های ضمن خدمت، مد نظر می باشد.

آنچه در جامعه اطلاعاتی به خصوص در بخش آموزش و پرورش مورد تاکید است، صرف سرمایه گذاری و کاربرد سخت افزاری و ابزار گونه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و استفاده از آن برای انبار کردن اطلاعات نیست، بلکه مساله مهم و اساسی توانمند سازی دانش آموزان در برگزیدن و انتخاب اطلاعات مورد نیاز است. این وظیفه اصلی و مهم معلمان است که دانش آموزان را آماده مواجه با فناوری های جدید کنند (کاستلر[1]، 1995).

فناوری اطلاعات، واسطه ای است که امکان بیان طیف گسترده ای از اطلاعات، اندیشه ها، مفاهیم و پیام ها را فراهم می کند. این پدیده به دلیل برخورداری از ویژگی های متفاوت، دارای تعاریف گوناگونی است. فناوری اطلاعات به مجموعه ای از ابزارها و روش های اطلاق می شود که به نحوی اطلاعات را در اشکال مختلف، جمع آوری، ذخیره، بازیابی، پردازش و توزیع می کند. فناوری اطلاعات در جهت گسترش توانمندی های اندیشه انسان تکوین یافته است. اصطلاح فناوری اطلاعات را میتوان از دو دیدگاه،

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 پایان نامه و مقاله

 مورد مشاهده قرار داد: از دیدگاه اول، اصطلاح فناوری اطلاعات برای توصیف فنونی به کار می رود که ما را در ضبط، ذخیره سازی، پردازش، بازاریابی، انتقال و دریافت اطلاعات یاری می دهد. از دیدگاه دوم، فناوری اطلاعات به مجموعه ای از ابزارها و روش ها گفته می شود که برای تولید، پردازش و عرضه ی اطلاعات به کاربر انسانی به کار می رود (محمودی، 1386).

هرگز نمی توان ادعا کرد که آموزش به خودی خود سودمند است، مگر از آموزش های ارائه شده ارزشیابی به عمل آید. تردیدی نیست که برنامه های آموزشی از نظر کیفیت تفاوت های زیادی با هم دارند، متاسفانه شمار اندکی از این برنامه ها به طور جامع ارزشیابی می شوند. یکی از مسائل عمده در سازمان های دولتی، صنعتی و سازمان های دیگر، جدی نبودن کارکنان و مدیران در امر آموزش، ارزشیابی نامناسب از دوره ها و در نتیجه عدم ارائه بازخورد مناسب از نتایج آموزش می باشد و نهایتا به هنگام ضرورت پیگیری لازم معمول نمی گردد (ابطحی، 1379).

بیشتر مدل های ارزشیابی مشهور در سال های گذشته بر اساس الگوی ارزشیابی آموزش چهار سطحی که اولین بار توسط کرک پاتریک (1959) ارائه شده بود، بنا نهاده شده است (کافمن[2]، 1995).

به عقیده کرک پاتریک چهار سطح مدل او، یک چارچوب منطقی را برای ارزشیابی فراهم می کند او این الگو را در یک هرم منظور داشته و بیان می دارد که هر چهار سطح ارائه شده در الگوی او مهم هستند و نباید نادیده گرفته شوند. زیرا می توان از طریق سنجش نتایج هر سطح تفسیر مطمئنی از سطوح دیگر این مدل داشته باشیم (سالواتور[4]، 1998). به اعتقاد او برنامه های آموزشی را می توان با بهره گرفتن از چهار مرحله مورد ارزشیابی قرار داد:

– واکنش: که به منظور عکس العملی است که شرکت کنندگان دریک برنامه آموزشی در مورد آن برنامه آموزشی از خود نشان می دهند.

– دانش: که به منظور میزان فراگیری مهارت ها، تکنیک ها و حقایقی است که در رفتار شرکت کنندگان حاصل شده است.

– رفتار: منظور، نحوه انجام دادن وظایف شغلی و بررسی میزان تغییرات است که رفتار شرکت کنندگان حاصل شده است.

– نتایج: بررسی اثر دوره در مورد عواملی از قبیل کاهش هزینه ها، بهبود کیفیت، کاهش ضایعات، کاهش کمک کاری ها و غیره می باشد (فتحی واجارگاه،1390).

لذا در این پژوهش، پژوهشگر سعی دارد تا با بهره گرفتن از چهار سطح الگوی ارزشیابی مدل کرک پاتریک  به بررسی اثربخشی آموزش های ضمن خدمت فاوا معلمان دوره متوسطه شهرستان ملایر پرداخته و در پایان راهکارهای برای استفاده مناسب از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای معلمان دوره متوسطه ارائه دهد.

 

 

 

 


 


فرم در حال بارگذاری ...

استخراج نقطه­ ی ابری اورانیم و اندازه­ گیری آن در نمونه ­های آبی به ویژه آب دریا

یک روش جدید مبتنی بر استخراج نقطه­ی ابری به منظور استخراج اورانیم از نمونه­های آبی و اندازه ­گیری آن با بهره گرفتن از طیف سنجی آلفا بر پایه سوسوزنی مایع مورد بررسی قرار گرفته ­است. استخراج اورانیم از نمونه­های آبی در حضور تعدادی از سورفکتانت­ها و معرف­های کی­لیت ساز قابل دسترس با بهره گرفتن از این روش انجام پذیرفته است. یون­های کی­لیت ساز با تشکیل کمپلکس در دمای بالای دماهای بالاتر از نقطه­ی ابری به درون فاز غنی از سورفکتانت استخراج گردید. تفکیک کامل فازها با بهره گرفتن از سانتریفوژ به انجام رسید. پس از جدایی فازها، میزان اورانیم موجود در فاز آبی با بهره گرفتن از دستگاه شمارگر سوسوزن مایع اندازه ­گیری و به این ترتیب راندمان استخراج محاسبه و لیگاند و سورفکتانت مناسب انتخاب گردید. هم­چنین عوامل مؤثر بر فرایند استخراج نقطه­ی ابری اورانیم شناسایی و میزان تأثیر این عوامل (pH محیط، غلظت لیگاند، غلظت سورفکتانت، تداخل یون­های مزاحم، دما و زمان تعادل، زمان ماند در سانتریفوژ) مورد ارزیابی قرار گرفت. شرایط بهینه برای استخراج اورانیم از محلول­های آبی با بهره­ گیری از روش استخراج نقطه­ی ابری تعیین گردید. در شرایط بررسی شده راندمان استخراج بالا بوده (99%) ومنحنی کالیبراسیون در گستره­ی 4-10×25/6 تا 1/0 میکروگرم بر لیتر خطی است. هم­چنین ضریب همبستگی 99/0 نشان دهنده رابطه­ خطی مناسب بین غلظت گونه­ ها و سیگنال تجزیه­ای می­باشد. حد تشخیص (LOD) محاسبه شده، که عبارت است از 3 برابر نسبت انحراف معیار شاهد به شیب منحنی کالیبراسیون m)/ Sd3(، برابر 1/0 میکروگرم بر لیتر  به ازای 50 میلی­لیتر نمونه می­باشد. ضریب پیش­تغلیظ که از نسبت غلظت گونه­ مورد نظر در فاز سورفکتانتی به غلظت آن در فاز آبی محاسبه می­ شود 5/48 به­دست آمد.

روش پیشنهاد شده، برای اندازه ­گیری اورانیم در نمونه­های حقیقی آب به­کار گرفته شد. دو نمونه آب شیر و آب دریا مورد اندازه ­گیری قرار گرفت. آزمایش­های افزایش و بازیابی نیز انجام شد و بازیابی بین 9/98 و 23/113 ذرصد بود. نتایج، دقت و عملی بودن روش برای تجزیه­ی نمونه­هایی از این نوع را نشان داد.

فصل 1

کلیات

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 پایان نامه

 

1-1- بیان مسئله

آب در صنعت، کشاورزی و محیط زیست نقش مهمی را بازی می­ کند. اکثر مردم جهان از کمبود یا آلودگی آب رنج می­برند[1].

آلودگی سامانه­های آبی به مواد آلی، فلزات سنگین و مواد پرتوزا یكی از مهم­ترین مشكلات جوامع صنعتی یا نیمه صنعتی است. برای رفع این مشكل در طول سال­های اخیر تلاش­ های زیادی برای معرفی و توسعه­ روش­هایی برای حذف آلودگی­ها از منابع آبی انجام شده است. اما آلودگی آب مشكلی است كه با پیشرفت فعالیت­های صنعتی و هم­چنین كشاورزی رو به گسترش و فزونی است. بسیاری از آلاینده­ها حتی در غلظت­های بسیار پایین اثرات زیان­باری برروی سلامتی انسان و محیط زیست دارند .

در دهه­های اخیر، توسعه­ روش­های استخراج و یا جداسازی مواد آلاینده­ی آلی كه به میزان بسیار کمی در منابع زیست محیطی حضور دارند مورد توجه خاص قرار گرفته است. مسایل و معضلات فراوانی كه حضور یون­های فلزی در نمونه­ها به همراه دارد،بر ضرورت تشخیص واندازه ­گیری آن­ها در مقادیر كم می­افزاید. از آن­جایی­كه در بسیاری از موارد مقدار این یون­های فلزی کمتر از حد تشخیص دستگاه­های تجزیه­ای است و به دلیل پیچیده بودن بافت نمونه و حضور گونه­ های مزاحم به ویژه در نمونه­های زیستی و زیست محیطی، اندازه ­گیری مستقیم یون­های فلزی میّسر نیست. لذا انجام عملیات آماده سازی نمونه از جمله عملیات استخراج و پیش تغلیظ به منظور تغییر بافت نمونه و افزایش غلظت گونه­ مورد نظر به نحوی كه قابل تشخیص و اندازه گیری با دستگا ه­های تجزیه­ای باشد ضروری است.

طی سال­های اخیر تلاش­ های زیادی در جهت ابداع روش­های نوین برای اندازه ­گیری مقادیر اندك گونه­ ها در نمونه­های مختلف انجام پذیرفته و در این زمینه پیشرفت­های چشم­گیری حاصل شده است. آماده سازی نمونه که شامل تبدیل بافت نمونه­ حقیقی به بافتی است كه برای تجزیه با تكنیک جداسازی و یا روش­های دیگر مناسب باشد، عموماً وقت­گیرترین مرحله­ آنالیز محسوب می­ شود. آماده سازی نمونه می ­تواند منشأ عمده­ی پایین بودن دقت وصحت روش باشد. به­ طور كل آماده ­سازی نمونه به منظور تحقق اهداف زیر صورت می­گیرد:

1- حذف مزاحم­های بالقوه از نمونه با هدف افزایش گزینندگی روش،

2- پیش­تغلیظ گونه­ مورد نظر ، افزایش حساسیت روش و در صورت لزوم تبدیل گونه به شكلی كه برای جداسازی یا شناسایی مناسب­تر باشد.

3- مهیا نمودن روشی تكرار پذیر و قوی كه مستقل از تغییرات در بافت نمونه باشد.

اساسی­ترین مرحله­ آماده سازی نمونه، فرایند استخراج می­باشد كه به منظور جدا كردن و پیش­تغلیظ مقادیر كم گونه از بافت نمونه (جامد، مایع یا گاز) به كار می­رود. روش استخراجی آرمانی روشی است كه سریع، ساده, تكرارپذیر و ارزان بوده، بازیابی كمّی گونه­ های مورد نظر را بدون از دست دادن یا تخریب آن­ها ممكن سازد. با حجم كم نمونه انجام پذیرد، از گزینندگی بالا برخوردار باشد، استفاده از حلال در آن به حداقل برسد و از قابلیت اتوماسیون و استفاده به­ صورت پیوسته با سیستم­های تجزیه­ای برخوردار باشد، و در نهایت نیازی به تغلیظ و كاهش حجم فاز استخراجی نداشته باشد.

 


 


فرم در حال بارگذاری ...

ارزشیابی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان

بنابراین، ارزشیابی باید جهت گیری صریح ارزشی داشته باشد و طراحی آن با هدف کمک به ارتقای علمی و بهبود برنامه­ ها از طریق خود ارزشیابی صورت پذیرد. با توجه به تحولات عظیمی كه در عرصه ­های علمی– آموزشی در حال وقوع است، وظیفه و مسئولیت بزرگ دانشگاه فرهنگیان تربیت فارغ­ التحصیلانی است، كه با درك عمیق از جهانی شدن آموزش در دهكده جهانی و با كسب آگاهی از دانش متحول كنونی و نیازهای جامعه، به­ طور اثر­بخش و با واقع­نگری، با ارائه برنامه­ های آموزشی در پایه­ های مختلف به جامعه كمك نماید. چرا كه برنامه­ های­ درسی آینه تمام نمای پیشرفت و انعكاسی از پاسخگو بودن دانشگاه­ها به نیازهای در حال تغییر جامعه هستند. ارزشیابی برنامه­ های ­درسی دانشگاه فرهنگیان مسأله بسیار مهمی است كه بطور منظم و علمی میزان تحقق آنها براساس اسناد بالا دستی تا چه حدودی صورت پذیرفته است، در حالی كه ارزشیابی جزء جدا نشدنی در آموزش و زمینه ساز تحولی عمیق است. جایگاه والای دانشگاه فرهنگیان در فرایند توسعه ملی و توجه بر سرمایه گذاری در منابع انسانی از طریق گسترش این آموزش­ها ضرورت شناخت اهمیت،  و ارتقای پایگاه معلمان در كشور، محقق را برآن داشته است تا به ارزشیابی برنامه­ درسی دانشگاه فرهنگیان بر اساس بند 11 سند تحول بنیادین آموزش­­ و ­پرورش«باز مهندسی سیاست­ها و باز تنظیم اصول حاكم بر برنامه ­درسی تربیت­ معلم با تأكید بر كارورزی و انطباق سطح شایستگی­های حرفه­ای معلمان در سطح ملی و جهانی با مقتضیات الگوی برنامه ­درسی در نظام تعلیم ­­و ­تربیت و طراحی سیاست­های مناسب برای ارتقای شیوه ­های جذب، تربیت و نگهداشت معلمان در آموزش ­و ­پرورش (7،4،2،1،و8)»پرداخته و پیشنهادهایی را در راستای بهبود و ارتقاء این دانشگاه ارائه نماید. این امر زمینه­ ساز فعالیت­های بعدی در این راستا و كمك كننده به برنامه­ ریزان جهت تنظیم برنامه­ های دقیق­تر در این دانشگاه می­باشد.

1-2- بیان مسئله

1-آیا برنامه درسی مقصودی را كه به خاطر آن الگو پردازی شده است، بر­آورده می­سازد؟ آیا این مقاصد روایی دارند؟

2-آیا برنامه درسی برای گروه معینی از فراگیران كه برایشان مورد استفاده قرار گرفته، مناسب است؟

3-آیا مدلهای آموزشی انتخاب شده به هدف­های مورد جستجو بهترین انتخاب است؟ (خوی نژاد، 1377).

ارزشیابی برنامه ­درسی عبارت است از فرایند بررسی ارزش و شایستگی برنامه ­درسی. بررسی و مطالعه ارزش و شایستگی هم شامل عناصر و جنبه­ های خاص برنامه ­درسی و هم كل برنامه ­درسی می­ شود. برنامه­ ریزی درسی، نیازمند بررسی و كنترل كیفیت می­باشد. لذا ضروری است با بررسی تمام ابعاد و عناصر برنامه­ های ­درسی، اصلاحات لازم در برنامه ­درسی و یا اجزای آن صورت پذیرد.

همچنین كیفیت به معنای انطباق و تناسب ویژگیهای­ها با معیارها است (سینك[5]، 1985). كیفیت آموزشی را می­توان در رابطه با ویژگیهایی از بروندادهای آموزشی، پیشرفت تحصیلی فراگیران در قالب ضوابط برنامه ­درسی، میزان موفقیت نظام آموزشی در دستیابی به اهداف، و میزان تناسب آنچه كه تدریس و آموخته می­ شود با

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 پایان نامه و مقاله

 نیازهای حال و آینده فراگیران، با توجه به شرایط خاص آنان و چشم­انداز آینده، توصیف كرد. كیفیت در نظام دانشگاهی به«مجموعه ویژگیهای دانش­آموختگان، آثار علمی منتشر شده، و خدمات تخصصی عرضه شده بوسیله اعضاء دانشگاه، كه توانایی نظام را در بر­آوردن خواسته­ های بیان شده، یا اشاره شده، نمایان كند» اشاره می­كند (بازرگان،1376). لذا كیفیت در آموزش­ عالی مفهومی چند بعدی است كه به میزان زیادی به وضعیت محیطی نظام دانشگاهی با شرایط و استانداردهای رشته دانشگاهی بستگی دارد. جهت تعیین كیفیت درونی یک سیستم دانشگاهی، به بررسی مطلوبیت و وضعیت عناصر و مؤلفه­ های نظام آموزشی در جهت تحقق اهداف پرداخته می­ شود. در سیستم دانشگاهی، یادگیرنده در زمره مشتری اولیه محسوب می­گردد و میزان رضایت­مندی استفاده كننده از محصولات بیانگر مطلوبیت عناصر نظام آموزشی برای مشتریان داخلی است (رامسدن[6]، 1998). جهت بهبود كیفیت برنامه­ های دانشگاهی، بایستی به كیفیت مؤلفه­ های نظام آموزشی و یادگیری فراگیرندگان توجه شود و الزام و تعهد نسبت به كیفیت باید جزء اولین نقش هر رهبر آموزشی باشد.

اثربخشی تدریس دانشگاهی در گرو آگاهی مدرسان و رهبران آموزشی از هدف­ها و ساختار، روش های تدریس، ارزیابی، مسئولیت­ پذیری و بهبود آموزشی است (رامسدن، 1998). مدرسین دانشجو ­معلمان، بایستی توجه داشته باشند كه: از منابع اصلی استفاده كرده، تجربیات و متن­های علمی را با یكدیگر پیوند دهند تا فراگیران برای یادگیری فعالانه درگیر شوند؛ افكار و ایده­ های چالش بر­انگیز را تحریک كرده و از حل مسأله استفاده كنند تا دانش نظری و مهارت­ های فراگیرندگان عمیق­تر شود؛ بخش سنجش فرایند به وجود آید تا بدین طریق مسئولیت فراگیرندگان در فرایند یادگیری­شان تقویت شود (لانبرگ[11]، 2002). خلاصه اینكه نقش معلم در هر نظام آموزشی، راهنمای دانش آموزان در امر یادگیری است. معلم می­كوشد تا راه چگونه آموختن را به یادگیرنده نشان دهد. معلم باید به مدد مطالعات و تجربیات مستمری كه در حین كار به­دست می­آورد، توانایی­های لازم را كسب كند تا بتواند به نحو شایسته­ای نقش تخصصی خود را ایفا نماید. مدرسین دانشجو ­معلمان بایستی در عین حالی كه شایستگی­های علمی را در دانشجو­ معلمان توسعه می­دهند، باید این شایستگی­ها را در عملكرد آموزشی خودشان نیز نشان دهند (كالدره [12]، 1981، به نقل از مهدیزاده، شفیعی، 1388).

بنابراین، ارزشیابی از برنامه درسی باید جهت­گیری صریح ارزشی داشته باشد و طراحی آن با هدف کمک به ارتقای علمی و بهبود برنامه­ ها از طریق خود ارزشیابی صورت پذیرد و نخستین گام پس ایجاد هر گونه تغییر در ساختار و اهداف جدید یک دانشگاه برای گرفتن بازخورد مناسب و اصلاح نواقص موجود، جهت اینکه بتواند پاسخگوی معیارهایی که بر اساس آن، این ساختار جدید طراحی گردیده، باشد. بدین ترتیب مسأله اساسی پژوهش حاضر ارزشیابی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان (پردیس­های استان سیستان و بلوچستان) بر اساس اسناد بالا دستی، می­باشد و این پژوهش بر اساس 9 عنصر انتخابی از برنامه درسی (محتوا، اهداف، فرایند یاددهی– یادگیری، استفاده از فن­آوری اطلاعات و ارتباطات در تدریس، دوره­ های کارورزی دانشجو ­معلمان، تعامل مستمر دانشجو ­معلمان و اساتید با مراکز علمی و پژوهشی، شیوه تعیین صلاحیت و جذب دانشجو معلمان، مشارکت اساتید در تولید برنامه ­درسی و فرایند ارزشیابی از آموخته­های دانشجو معلمان) صورت بندی شد.

 


 


فرم در حال بارگذاری ...