وبلاگ

توضیح وبلاگ من

رابطه ابعاد کمال گرایی با باورهای معرفت شناختی

امروزه روانشناسان و متخصصان آموزش و پرورش به نحو فزاینده ای به دنبال آگاهی های تازه ای درباره ماهیت و تحول شناخت می باشند و اینکه چگونه مفروضات معرفت شناختی[1] بر تفکر و استدلال اثر می گذارند. باورهای معرفت شناختی [2]باورهای دانش آموزان درباره ماهیت دانش است که بر تصورات شخص از فرایندهای تحصیلی تاثیر می گذارند. به عبارت دیگر، باورهای معرفت شناختی، باورهایی هستند که افراد درباره دانستن دارند. این باورها، قسمتی از فرایندهای شناختی، تفکر و استدلال می شوند و روی عملکرد تحصیلی فراگیران تاثیر می گذارند. مبنای این پژوهش ها آن است که طرح مطالعه و راهبردهای یادگیری و نظارت بر موثر بودن راهبردهای مورد استفاده در فرایند یادگیری فراگیران، موثر و با اهمیت است. بعضی از مشکلات یادگیری نیز به مهارت های ضعف شناختی و فرا شناختی برمی گردد. باورهای افراد درباره ماهیت دانش و یاد گیری و معرفت شناختی، همه جنبه های زندگی روزمره دانش آموزان، به خصوص یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد(شومر[3]، 1993).

شومر معتقد است که باورهای معرفت شناختی به نظر می رسد قسمتی از مکانیسم زیرین فراشناختند که با پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد.

به این دلایل شناخت و تبیین عوامل اثر گذار بر باورهای معرفت شناختی از اهمیت ویژه ای بر خوردار است. عوامل درونی و بیرونی متعددی با باورهای معرفت شناختی در ارتباط است. لیکن به نظر می رسدکه یکی از عوامل درونی موثر کمال گرایی[10] باشد. تحقیقات نشان داده است که کمال گرایان جهت ارضاء این ویژگی شخصیتی تلاش دارند، یک سری استانداردهای بالا و غیر واقع بینانه داشته باشند که با وجود سختی ها، از آن پیروی کنند و ارزش کار خود را در رسیدن به این استانداردها می دانند(اسلید و انز[11]، 1998، فراست، مارتن، لاهارت و روزن بلت[12]، 1990).

در واقع این افراد کسانی هستند که فکر می کنند، می توانند و باید بصورت دقیق کار کنند، هر چیزی که دقیق نباشد از نظر آنها رضایت بخش نیست و آنها به نشانه های عدم دستیابی به معیارهای بالای عملکرد، توجه سوگیرانه دارند( برنز[13]، 1984، به نقل از علیلو، 1385 ).

به عبارتی دیگر کمال گرایان تلاش زیاد برای بی عیب بودن و وضع معیارهای بسیار بالا و افراطی، برای عملکرد دارند که با تمایل به خود ارزیابی های انتقادی از رفتار همراه می شود (فلت و هویت[14]،2002به نقل از استوئبر و استوئبر[15] 2009، فراست و همکاران،1990). همچنین افراد با این خصوصیات نهایت تلاش خود را می کنند تا در قضاوت صد در صد اشتباه نکنند. اگر این افراد به ایده ال های خود ساخته و بسیار دشوار خود نرسند، اضطراب و احساس تقصیر به آنها دست خواهد داد، خود را سرزنش می کنند، حتی اگر این افراد تحت شرایط دشواری پرورش یافته باشند، احساس می کنند که این عوامل نباید از رسیدن به مقاصد آنها جلو گیری نماید، زیرا به تصور خود باید بقدری قوی باشند که بتوانند تمام سختی ها را تحمل کنند، بدون اینکه احساساتی مانند ترس و تسلیم از خود ظاهر سازند( شولتز و شولتز[16]، 1998).

مارتین و اشبی [17]( 2004)، در پژوهشی به بررسی: رابطه بین کمال گرایی چند بعدی و رشد فکری در دانشجویان دانشگاهی پرداختند. نتایج بدست آمده، اختلافات معنی دار و مهمی در پیچیدگی شناختی و معرفتی بدست آمده توسط کمال گراهای انطباقی( مثبت)، غیر انطباقی( منفی) و غیر کمال گراها آشکار نمود. غیر کمال گراها دارای معرفت شناسی شخصی کمتر پیچیده ای نسبت به کمال گراهای غیر انطباقی یا انطباقی بودند، در حالیکه کمال گراهای غیر انطباقی دارای معرفت شناسی نسبیتی بیشتری نسبت به کمال گراهای انطباقی یا غیر کمال گراها بودند، لیکن تأثیر ابعاد کمال گرایی بر باورهای معرفت شناختی در ابهام است.

بنابراین پژوهش حاضر در پی تبیین قدرت پیش بینی کنندگی ابعاد کمال گرایی بر باورهای معرفت شناختی می باشد.

 

1 -2.  بیان مسئله

اهمیت باورهای معرفت شناختی از آنجا روشن می شود که محققان نشان داده اند، باور معلمان در خصوص ماهیت دانش در نوع تصمیم گیری آنان و برنامه ریزی درسی و اجرای آن تاثیرگذار است. اعتقاد بر آن است که بکارگیری استراتژی معلمان، حل مسئله آنها و همین طور استفاده از متون مختلف، تحت تاثیر باورهای معرفت شناختی قرار می گیرد.

تحقیقات اخیر بر رابطه میان باورهای معرفت شناختی معلمان و رفتار تدریس آنها تأکید دارند و می تواند بر تصمیم گیری در کلاس درس و روش تدریس و مدیریت کلاس و یادگیری تأثیر بگذارد(تایکل[23] ، 2005). برای مثال آریدوندو و راسنسکی[24](1996) در تحقیق خود دریافتند، معلمانی که از باورهای معرفت شناختی پیچیده ای برخوردارند نسبت به معلمانی که دارای باورهای معرفت شناختی خام هستند از راهبردهای تدریس ساختارمند بیشتر استفاده می کنند. همچنین معلمانی که باورهای معرفت شناختی آنها مترقی است، خلاق تر و دموکراتیک ترند و با فراگیر همدل هستند(تایکل، 2005).

هلسچیو[26](1998)، در مطالعه خود به این نتیجه دست یافت که دانش آموزان دارای باورهای معرفت شناختی سطح بالا و آنهایی که از راهبردهای عمیق یادگیری استفاده می کنند نسبت به بقیه دانش آموزان در کلاس درس بهتر عمل می کنند.

نتایج پژوهش های شومر(1993) نشان می دهد که باورهای معرفت شناختی بر میزان مشارکت فعال در یادگیری، مقاومت و پشتکار در انجام تکالیف مشکل، درک مطلب و حل مسائل تاثیر می‌گذارد و می توانند به یادگیری کمک کنند و یا مانع آن شوند.

شومر(1990) معتقد است که اگر دانش آموزان باور کنند دانش فهرستی از حقایق یا سبدی از اطلاعات است، راهبردهای مطالعه هماهنگ با این باورها را انتخاب خواهند کرد و ممکن است اقدام به یادسپاری مطالب و سایر معیارهای درک مطلب کنند.

دانش آموزان در برخورد با  تکالیف آموزشگاهی به شیوه های مختلف واکنش نشان می دهند. این واکنش در بعضی همراه با انگیزه و اشتیاق جهت یادگیری و در برخی همراه با اکراه و امتناع می‌باشد. برخی از آنها با مسائل تحصیلی درگیر شده و برای هر چه بیشتر شدن یادگیری تلاش می‌کنند و برای پیشرفت خود معیارهای بالایی در نظر می گیرند و برای رسیدن به آن از هیچ کوششی فروگذار نیستند، با این وجود از تلاش خود راضی نبوده و مدام از این که به اهداف خود نرسند مضطرب و نگرانند و علی

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 مقالات و پایان نامه ارشد

 رغم کسب موفقیت، خود را لایق این شایستگی نمی دانند. اینگونه دانش آموزان دارای نوعی ویژگی شخصیتی هستند که کمال گرایی نام دارد.

( فروست و روزنبلت، 1990). می توان گفت کمال گرایی، یکی از موضوعات اساسی مرتبط با اضطراب و عملکرد تحصیلی دانش آموزان است (وینر، کارتون[27] 2012 ).

بسیاری از یافته های پژوهشی نشان داده اند که ویژگی هایی همچون کمال گرایی تعیین کننده های اصلی بازخورد ها و گرایش ها و رفتار محسوب می شوند و بسته به اینکه کمال گرایی مثبت باشد یا منفی تأثیرات متفاوتی بر عملکرد و پیشرفت فرد کمال گرا خواهد داشت( بشارت، 1383).

انز و همکاران[28] (2002)، در تحقیقی که به بررسی جنبه های مثبت و منفی کمال گرایی پرداختند، نشان دادند، کمال گرایی بهنجار دارای خصوصیات انگیزشی است که موجب تقویت تلاش فرد برای رسیدن به موفقیت می شود و نتایج مثبتی  به دنبال خواهد داشت. علاوه بر این، ممکن است سبب درمان بسیاری از آشفتگی ها و درماندگی های روانی گردد و ایده های جدید را پردازش کند، که چگونه با دیدگاه های مخالف روبرو شود و رفتارهای خودش را تفسیر کند.

فلت و هویت (2006)، در تحقیقی به مقایسۀ کمال گرایی مثبت و منفی و تاثیر آن بر اختلالات روانی پرداختند،  نتایج تحقیق نشان داد کمال گرایی منفی، با ایجاد تمایل افراطی در فرد به وضع معیارهای بالا و تفکر غیر منطقی برای دستیابی به آنها فرد را در معرض انواع فشارها قرار می دهد و در صورت عدم دستیابی به اهداف مورد نظر، فرد همواره خود را سرزنش می کند. در نتیجه احساس خستگی، افسردگی و فرسودگی روانی اجتناب ناپذیر خواهد بود.

می توان فرض کرد که سازه های شخصیتی با باورهای معرفت شناختی رابطه داشته باشد، با این فرض کمال گرایی مثبت که با ویژگی هایی همچون استانداردهای فردی سطح بالا، اعتماد به نفس بالا و پیشرفت می تواند باعث تقویت باورهای معرفت شناختی در ابعاد مختلف شود و از آنجایی که کمال گرایی منفی اضطراب و عزت نفس پایین را پیش بینی می کند، همچنین کمال گرایی منفی یکی از عوامل خطر برای اختلال وسواس عملی و اختلال خوردن، اضطراب اجتماعی و ترس اجتماعی، اختلال بدریختی بدنی، افسردگی، استرس مزمن و بیماری های قلبی می باشد (رایس و دیلوو[29]،2002)، و با توجه به اینکه دانش آموزان آینده سازان مملکت هستند، می‌توان باورهای معرفت شناختی را در ابعاد مختلف با کاهش کمال گرایی منفی و افزایش کمال گرایی مثبت تقویت کرد.

در رابطه با سازه های شخصیتی با باورهای معرفت شناختی پژوهش های محدودی صورت گرفته و همچنین تحقیقات کمی در جهت ترسیم رابطه کمال گرایی و پیچیدگی شناختی یا سبک معرفتی انجام شده است(مارتین و اشبی2004). بنابراین پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که:

آیا  ابعاد کمال گرایی مثبت و منفی قادر به پیش بینی باورهای معرفت شناختی است؟

[1] -epistemolog

[2]-epistemological beliefs

3 – Schommr

[4]- Elder

[5]- Buchl

[6]-Hammer & Elby

[7]-Schommr- Aikins

[8]- Hutter

[9]- Bromme ,Piesch & Stahl

[10]-Perfectionism

[11] – Slade & Owens

8 -Forst, Marten, Lahart, & Rosenblate

9 -Bowrns

 

[14] – Flett & Hewitt

[15] -Stoeber & Stoeber

[16] -Schultz & Schultz

[17] – Martin &   Ashby

[18]- Hofer

[19]- Perry

3- Kitchner

4- Schoenfeld

[22] -Paulsen & Wells

6- Tickl

1-Arredono and Rucinski

[25] – Dweck &  Leggett

3- Holschuh

[27]- Weiner &  Carton

1- Enns & et al

1 – Rice & Dellwo

 


 

رابطه استرس شغلی، تعهد سازمانی و تفکر سازنده با فرسودگی هیجانی پرستاران شاغل در بیمارستان دولتی استان هرمزگان

 

1-2) بیان مسئله

فرسودگی هیجانی پیشرفته با انرژی، حرمت ذات، خود اثربخشی و دلبستگی شغلی پایین و با افزایش در نشانگان استرس جسمانی مشخص می شود و در مواقع بسیاری که حمایت اجتماعی مورد نیاز است، کناره گیری اجتماعی بروز می کند و به طور قابل ملاحظه ای عملکرد شغلی بدتر می شود و معمولا ارزیابی ضعیفی از عملکرد این افراد به عمل می آید.

پژوهشهای زیادی تائید کرده که تجربه استرس مرتبط با شغل و به دنبال آن فرسودگی هیجانی ناشی از استرس شغلی می تواند اثرات زیان آوری برسلامت جسمی و روانی اشخاص داشته باشد. (سیئول[9]، اسپکتور[10]، کوپر[11]، 2005). پرستاری یکی از مشاغل به شدت پر استرس است، طوری که انستیتوی ملی بهداشت و ایمنی حرفه ای (NIOSH) آمریکا آن را در راس چهل حرفه پراسترس معرفی کرده است.

تعهد سازمانی متغیری است که با انگیزش و خشنودی شغلی پیوسته است و دارای اجزاء زیر می باشد.

ـ قبول ارزشها و اهداف سازمان

ـ تمایل به اعمال تلاش برای سازمان

ـ دارا بودن میل قوی برای پیوسته ماندن به سازمان(ماودی[19]،پورتر[20] و استیرز[21]، 1982).

اخیرا روان شناسان صنعتی و سازمانی یک مفهوم سه مولفه ای از تعهد ارائه نموده اند: (می یر[22]،آلن[23]، اسمیت،1993) .این سه مولفه عبارتند از:

1- عاطفی[24] 2- مستمر[25] 3- هنجاری[26]

تعهد عاطفی یا نگرش هنگامی رخ می دهد که کارکن به دلیل پیوستگی عاطفی میل به ماندن در سازمان دارد.

تعهد مستمر هنگامی وجود دارد که یک فرد باید در سازمان باقی بماند چون او به مزایا و حقوق نیازمند است و نمی تواند شغل دیگری پیدا کند.

تعهد هنجاری از ارزشهای کارکنان نشان می گیرد. افراد چنین باوری دارند که به سازمان مدیون هستند و در آن باقی می مانند و آن را درست ترین چیزی می دانند که انجام می دهند. تعهد سازمانی برای کارکنان مفید است و سبب افزایش انگیزش و خشنودی آنها و سبب پاداشتهائی چون ارتقاء و افزایش حقوق می شود. تحقیقات نشان میدهدابتدا استرس زمینه را برای فرسودگی هیجانی فراهم می آورد و پیش از آنکه استرس بطور مستقیم باعث واکنشهای رفتاری شود، ابتدا با اعمال فشار های متعدد برفرد باعث بهم خوردن تعادل روانی و عاطفی و نحوه تفکر آنها میشود(گل پرور و همکاران، 1387).

براساس نظریه اسپتاین، افرادی در کنار آمدن با استرس موفق ترند معمولا سازنده تر فکر می کنند افرادی که تفکرشان تخریبی است دچار استرس می شوند(اپستاین[27]،مایر،1989).طبق نظریه اسپتاین با یادگیری تفکر به گونه ای متفاوت می توان استرس را نیز کنترل کرد. اسپتاین چهار نوع تفکر طبقه بندی شده را تعیین کرد. تفکر طبقه بندی شده، تفکر خرافی، خوش بینی خام، تفکر منفی.

مطالعه مقیاس های تفکر سازنده شاخص هایی را در مورد تفاوت بین افراد با تفکر سازنده و افراد با تفکر مخرب نشان می دهد. تفاوت اصلی هنگام دریافت پیامدهای منفی رخ می دهد. هر دو گروه خواهان نتایج مثبت اند.اما افراد با تفکر مخرب، بعد از دریافت پیامد منفی، بیشتر گرایش به تعمیم دهی بیش از حد نسبت به خود دارند. عزت نفس آنها کاهش می یابد. احساس افسردگی می کنند و نسبت به عملکرد آتی خود احساس درماندگی می کنند و اینها نشان دهنده برخی از ویژگیهای افراد افسرده

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 پایان نامه و مقاله

 است. اسپتاین معقتد است افرادی که تفکر سازنده ضعیف دارند استرس بیشتری تجربه می کنند و به طور خود انگیخته با خلق تفکر منفی به نبود استرس زاهای بیرونی و تهدید آمیز بودن استرس زاهای بیرونی فکر می کنند.لذا پژوهش حاضر به دنبال پیش بینی فرسودگی هیجانی، از طریق متغیرهای استرس شغلی، تعهد سازمانی و تفکر سازنده می باشد.

[1] -Emotional Exhaustion

[2] -Maslach

[3] -jackson

[4] – Lewin

[5] -Salger

[6] -Maslach

[7] – job – related stuations

[8] – stressful

[9] -Siuol

[10] -Spector

[11] -Cooper

[12] -Addae

[13] -Wang

[14] -Hemingway

[15] -Smith

[16] -Tovey

[17] -Adams

[18] -Herscovitch

[19] -Mowday

[20] – porter

[21] -steers

[22] -Meyer

[23] -Allen

[24] Affective com mitment

[25] -Continuance com mitment

[26] -Normal commitment

[27] -Epstiein

 


 

رابطه انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان مقطع متوسطه بخش رودخانه

اختلالات اضطرابی از شایع ترین اختلالات روان پزشکی می باشند که مطالعات زیادی درباره آن ها انجام گرفته است. علاوه بر این، بررسی‌ها حاکی از آنند که این ناهنجارها مشکلات زیادی را باعث       می شوند و بخش اعظم از خدمات مراقبت های پزشکی را صرف خود می کنند و عوارض زیادی در کارکرد افراد به وجود می آورند. مطالعات جدید نیز نشان می دهد. مشکلات اضطرابی مزمن می تواند میزان مرگ و میر مرتبط با عوارض قلبی- عروقی را افزایش دهد. لذا پژوهش‌گران بالینی باید بتوانند اختلال اضطرابی را با سرعت و دقت تشخیص داده و درمان آن را شروع کنند (امیری و همکاران، 1385).

امتحانات و آزمون ها یک بخش انکارناپذیر از زندگی انسان ها شده‌اند. نتایج امتحانات تأثیر بسزایی در جنبه‌های مختلف زندگی دارند. به دنبال ارتقاء سطح سواد از طریق سیستم آموزشی آن‌ ها به طور واضحی با فراوانی بیشتری از امتحانات روبه رو می شوند، که این انتظارات فشارهای بیشتری را از سوی والدین برای داشتن عملکرد بهتر در پی خواهد داشت. انتظار ممکن است به وسیله فرد درونی شده و تدریجاً اضطراب امتحان را افزایش دهد (امیری و همکاران، 1385).

به نظر می رسد پدیده امتحان از همان زمانی که آزمون‌ها جهت ارزش‌یابی کارآمدی افراد مورد استفاده قرار گرفته است به وجود آمده است. اضطراب امتحان از مشکلات آموزشی شایع است که جمعیت    دانش آموزی و دانشجویی با آن سرو کار دارند که یادگیری و پیشرفت تحصیلی آن‌ ها را تحت تأثیر قرار می دهد. بررسی‌ها حاکی از آنند که در ایجاد اضطراب امتحان عوامل شخصیتی، خانوادگی و آموزشگاهی نقش عمده ای دارند (صاحبی و اصغری، 1381). پیشرفت تحصیلی، علاوه بر مسائل آموزشی و تربیتی به مؤلفه های روانی، شخصیتی و اجتماعی نیز مربوط می شود. نتایج پژوهش‌ها نشان می دهند که انگیزش تحصیلی، یادگیری آموزشگاهی دانش‌آموزان و کلیه فعالیت‌های انسان را میانجی‌گری می نمایند (آقایی، جلالی و نظری، 1390).

ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺍﻧﮕﻴﺰﺵ، ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﺑﺸﺮﻱ ﺑﻪ ﻭﻳﮋﻩ پژوهش‌گران ﻭ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺧﺼﻮﺻﺎً ﺩﺭ ﺩﻫﻪﻫﺎﻱ ﺍﺧﻴﺮ، ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﭘﺮﺩﺍﺯﺍﻥ ﻭ ﻣﺤﻘﻘﻴﻦ ﺭﻭﺍن‌شناﺳﻲ ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ، ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻭﻳﮋﻩﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﻱ ﺍﻧﮕﻴﺰﺷﻲ ﻭ ﺭﻭﺍن‌شناﺧﺘﻲ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﻗﺎﺋﻞ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ. ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ، ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﺭﻭﺍن‌شناﺧﺘﻲ ﻓﺮﺍﮔﻴﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﺛﺮﮔﺬﺍﺭﻱ ﺑﺮ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻓﻌﺎلیت‌های ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﻓﺮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ هدف‌های ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﻳﻦ ﺳﺎﺯﻩ ﺑﺎ ﺣﺼﻮﻝ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺍﺯ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻓﺮﺍﻳﻨﺪﻫﺎﻱ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ- ﺍﻧﮕﻴﺰﺷﻲ ﺷﺨﺺ ﺭﻭﻱ ﻓﻌﺎلیت‌های ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﻭﻱ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﺍﻧﮕﻴﺰﺵﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﺑﺎ هدف‌های ﻭﻳﮋﻩ، ﻧﮕﺮش‌ها ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﻱ ﺧﺎﺹ، ﺭﻭش‌هاﻱ ﻧﺎﺋﻞ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ آن‌ ها ﻭ ﺗﻼﺵ ﻭ ﻛﻮﺷﺶ ﻓﺮﺩ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺍﺳﺖ (ﺷﻬﻨﻲﻳﻴﻼﻕ، ﺑﻨﺎﺑﻲ ﻣﺒﺎﺭﻛﻲ و ﺷﻜﺮﻛﻦ، 1384).

هم‌چنین به نظر می رسد که یکی دیگر از عواملی که یادگیری و اضطراب دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، خودپندارگی باشد. دانش‌آموزان برای یادگیری خودگردان باید دارای یک خودپنداره نسبتاً ثابت و روشن هم به شکل کلی و هم در یک بعد ویژه مانند خودپنداره تحصیلی باشند و نیز باور داشته باشند که توانایی‌های لازم برای کنترل عوامل بافتی و فرایندهای شناختی و انگیزشی خود را دارند (درمیتزاکی، آنجلیکو و موریس[1]، 2009).

با توجه به اهمیت نقش اضطراب امتحان در پیشرفت تحصیلی و یادگیری دانش آموزان و این‌که عوامل زیادی در اضطراب امتحان نقش دارند، در این پژوهش به بررسی رابطه انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان دانش آموزان پرداخته می شود.

1-2- بیان مسأله

انگیزش و هیجان از جمله سازه های مهم در تمامی عرصه های زندگی هستند که تا اندازه زیادی مستقیماً ریشه در شخصیت دارند و تا حدودی نیز متأثر از محیط می‌باشند. چنان‌چه انگیزش و هیجانات جنبه منفی و مخرب داشته باشند، آسیب روان‌شناختی و افکار و پیامدهای نامطلوبی به همراه خواهند داشت و بر عملکرد افراد اثری سوء می‌گذارند. از جمله موقعیت‌هایی که منجر به بروز هیجانات منفی می‌شود، موقعیت امتحان می‌باشد. هنگامی که عملکرد ما مورد ارزیابی قرار می گیرد احتمال بروز واکنش هیجانی از جانب ما وجود دارد. در هر مرحله از ارزیابی اگر احساس کنیم که آمادگی لازم را نداریم، یا شک در توانایی خود داشته باشیم و یا حتی تصور کنیم که نمی‌توانیم بهترین عملکرد را ارائه دهیم در آن زمان احساس ناراحتی، فشار عصبی و یا افسردگی خواهیم کرد و برعکس اطمینان به آمادگی و یا توانایی عملکرد خوب، همراه با هیجانات مثبتی چون اعتماد به نفس، غرور و انبساط خاطر است (ارفع بلوچی و غفاری، 1391).

در بین ویژگی‌های شخصیتی اثرگذار بر اضطراب امتحان می‌توان از خودپنداره تحصیلی یاد کرد. خودپنداره یکی از مفاهیم اساسی در روان‌شناسی است. خودپنداره تحصیلی فرایند شکل گیری ارزش‌یابی از خودپنداره متأثر از تجارب آموزشی دانش آموزان و تفسیر محیط آموزشی است (ناجی[3] و همکاران، 2010 ) و بیان‌گر دانش و ادراکات فردی درباره نقاط قوت و ضعف خودمان در یک حوزه تحصیلی معین و عقاید فردی درباره توانایی هایمان در انجام موفقیت آمیز تکالیف تحصیلی در سطوح طراحی شده است و یکی از بهترین پیش‌بینی‌کننده‌ها و میانجی ها برای متغیرهای انگیزشی اثر بخش و غیر اثر بخش (اضطراب) است و از جمله عوامل بسیار مهم و اثر گذار در فرایند یادگیری می‌باشد. خود پنداره تحصیلی به شدت بر اطلاعات اجتماعی نسبی متکی است و انعکاسی از ارزیابی‌های سایرین می‌باشد و ماهیتی هنجاری دارد. به عبارتی خودپنداره تحصیلی هر فرد در نتیجه قیاس خود با سایرین حاصل می‌شود (فرلا[4] و همکاران، 2009).

افرادی که در انجام کارها خود را اثربخش‌تر، مطمئن تر و توانمندتر می‌دانند در مقایسه با سایرین از خودپنداره تحصیلی بالایی برخوردار خواهند بود و بالطبع چنین خودپنداره ای منجر به رشد و پیشرفت تحصیلی آتی فرد و عدم بروز هیجانات منفی در وی می‌شود. بر این اساس افرادی که در آغاز تحصیل تفکر و برداشت مثبتی از خود و توان‌مندی‌های خود دارند چنین تفکر مثبتی منجر به پیشرفت تحصیلی آن‌ ها می‌شود و همچنین پیشرفت تحصیلی آنان بازخورد مثبتی به خودپنداره شان و صحت برداشت‌شان از خود و توان‌مندی‌هایشان می‌باشد (ارفع بلوچی و غفاری، 1391).

حال در این پژوهش محقق درصدد این است که بداند آیا رابطه ای میان انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان مقطع متوسطه بخش رودخانه وجود دارد و سهم هر کدام از این مولفه‌ها در اضطراب امتحان دانش آموزان چه اندازه می باشد؟

 

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 پایان نامه

 

 

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

آموزش و پرورش در عصر حاضر یکی از بنیادی ترین نیازهای انسانی تلقی می شود. زندگی در این جامعه پیچیده و متحول ایجاب می کند که افراد دایماً در حال یادگیری دانش و فنون جدید باشد و چند ساعت از روز را به مطالعه اختصاص بدهند. این عمل به واقعیت نخواهد پیوست مگر فرد از انگیزش درونی برای یادگیری برخوردار باشد. بنابراین بدون داشتن انگیزه برای تحصیل و یادگیری امکان دستیابی به موفقیت کم‌رنگ‌تر خواهد شد (عباس زاده و همکاران، 1387).

یکی از شایع ترین و بارزترین مشکلات تحصیلی دانش آموزان پایین بودن انگیزش تحصیلی است. به کارگیری نادرست روش های مختلف انگیزش از سوی والدین و معلمان برای ایجاد انگیزش و روحیه مطالعه در دانش‌آموزان نه تنها موثر واقع نمی شود بلکه تاثیرات منفی در انگیزش تحصیلی آنان می گذارد (عباس زاده و همکاران، 1387).

یکی از این تاثیرات منفی، اضطراب امتحان است. اضطراب خصوصاً، نوع اضطراب امتحان امروزه یکی از مشکلات دانش آموزان و دانشجویان است. «بیش از حد بودن اضطراب امتحان نه تنها خود زمینه ساز بسیاری از اختلالات جسمی و روانی می‌تواند باشد، در نوع نگرش دانش آموزان نسبت به زندگی تحصیلی و سطح انگیزش آن‌ ها نیز می تواند تأثیر سوء داشته باشد. به همین دلیل شناخت عوامل تشدیدکننده ی اضطراب امتحان می‌تواند مشکلات سر راه تحصیل دانش آموزان و دانشجویان را برطرف نموده و تا حدی فعالیت های تحصیلی را برای آنها لذت بخش تر کند و در تشکیل هویت مثبت و موفق آن‌ ها موثر باشد» (شقاقی، 1382). هم‌چنین، بخش عمده ای از فرایند یادگیری افراد در روابط اجتماعی با دیگران رخ می‌دهد. مدرسه و دانشگاه مکان‌هایی می باشند که جوانان روابط اجتماعی شان را با سایر هم‌سالان و هم‌کلاسی هایشان در سطحی بالا حفظ می کنند. اگر در طول این دوره افراد همواره دغدغه امتحان داشته باشند، یادگیری شان مختل شده و لطمه اساسی به روابط اجتماعی شان می خورد. لذا اضطراب و استرس امتحان نه تنها فرایند یادگیری رسمی را مختل کرده که روابط غیررسمی حاکم بر مدرسه و دانشگاه را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. بر این اساس لازم است به عوامل اثرگذار بر این مسأله و رابط سبک هویتی دانش‌آموزان با اضطراب امتحان توجه شود. با توجه به این که مطالعه ای که هم زمان تاثیر دو متغیر انگیزش و خودپنداره تحصیلی را بر اضطراب امتحان دانش آموزان بررسی کند یافت نشد لذا از این حیث مطالعه حاضر دانشی را به دانش کنونی اضافه خواهد کرد تا از این حیث دانش آموزان، خانواده های آن ها، معلمان و آموزش و پرورش نفع خواهند برد.

1-4- اهداف تحقیق

1-4-1- هدف کلی:

بررسی رابطه انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان مقطع متوسطه بخش رودخانه

1-4-2- اهداف جزیی:

  • بررسی رابطه انگیزش با اضطراب امتحان در دانش آموزان
  • بررسی رابطه خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان

1-5- سؤالات تحقیق

  1. آیا بین انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد؟
  2. آیا بین انگیزش با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد؟
  3. آیا بین خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد؟

1-6- فرضیه های تحقیق

فرضیه اول: بین انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

فرضیه دوم: بین انگیزش با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

فرضیه سوم: بین خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

1-7- تعاریف مفهومی و عملیاتی

1-7-1- تعاریف مفهومی:

انگیزش: انگیزش، دلایل رفتار افراد را نشان می دهد و مشخص می كند كه چرا آن‌ ها به روشی خاص عمل می‌كنند. رفتار دارای انگیزه، رفتاری با انرژی، جهت دار و دنباله دار است (یوسفی و همکاران، 1388).

خودپنداره تحصیلی: خودپنداره تحصیلی فرایند شکل‌گیری ارزش‌یابی از خودپنداره متأثر از تجارب آموزشی دانش آموزان و تفسیر محیط آموزشی است (ناجی و همکاران، 2010 ).

 

1-7-2- تعاریف عملیاتی:

انگیزش: منظور نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس کسب می کند.

خودپنداره تحصیلی: منظور نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه خودپنداره بک و استیر کسب       می کند.

اضطراب امتحان: منظور نمره ای است که آزمودنی از اضطراب امتحان ابولقاسمی و همکاران کسب    می کند.

[1] Dermitzaki, Angeliki & Marios

[2] Duosk

[3] Nagy

[4] Ferla

 


 

رابطه انگیزه پیشرفت، سبک های اسنادی و خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان حاجی آباد

از مفهوم سبک های اسنادی یا سبک تبیینی برای مشخص کردن انواع تبیین هایی استفاده می شود که افراد معمولا در مواجهه با یک رویداد به کار می گیرند (بریجز،2001).عوامل علی رفتار را اسناد می گویند و بر این اساس ،رفتار دیگران را به عوامل یا ویژگی های شخصی پایدار (به اصطلاح عوامل غیر موقعیتی) و یا به جنبه هایی از موقعیت اجتماعی آنان اسناد می دهند (پتری،1996)

بندورا خود کارآمدی را دریافت و داوری فرد درباره مهارت ها و توانمندیهای خود برای انجام کارهایی که در موقعیت های ویژه بدان ها نیاز است،تعریف می کند.از سوی دیگر خودکارآمدی زمانی بر کارکرد تاثیر می گذارد که شخص مهارت های لازم برای انجام کار ویژه را دارا باشد و برای انجام آن کار به اندازه کافی برانگیخته شود (پاجارس،1996)

در این تحقیق رابطه بین انگیزه پیشرفت،سبک های اسنادی و خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان حاجی آباد بررسی می شود.

 

فصل اول

کلیات تحقیق

 

1-1-تعریف و بیان مساله

انگیزش، پدیده ای است ذاتی كه تحت تأثیر چهار عامل، یعنی، موقعیت (محیط و محر كهای بیرونی)، مزاج (حالت و وضعیت درونی ارگانیزم)، هدف (هدف رفتار، منظور و گرایش)و ابزار (ابزار دستیابی به هدف) قرار دارد. انسان ها برای دستیابی به اهداف، نیازها و غرایز خود انگیزش لازم را كسب می نمایند. در خصوص دانش آموزان، انگیزش تحصیلی، از اهمیت خاصی برخوردار است. با انگیزش، دانش آموزان تحرك لازم را برای به پایان رساندن موفقیت آمیز یک تكلیف، رسیدن به هدف یا دستیابی به درجه معینی از شایستگی در كار خود دنبال می كنند تا بالاخره بتوانند موفقیت لازم را در امر یادگیری و پیشرفت تحصیلی كسب نمایند (محمدی، 1386).

در روان شناسی، انگیزش، به شروع، جهت، شدت و مقاومت رفتار اطلاق می شود (گین،1995). انگیزش یک وضعیت پویا و موقتی است که بایستی از شخصیت یا هیجان تفکیک گردد. انگیزش، تمایل و علاقه به انجام چیزی است. یک شخص با انگیزه می تواند برخوردار از اهداف کوتاه مدت و یا بلند مدت باشد. شخصیت به صفات و خصوصیات با دوام تر افراد (مثل کم رویی، برونگرایی، هشیاری و …) نسبت داده می شود؛ همچنین بر خلاف انگیزش، هیجان معطوف به حالت های گذراست (مثل خشم، اندوه، شادی و …) که فوراً منجر به رفتار نمی شود (هاشمی ، 1389).

مک کللند و همکاران (1961) بیش از سایرین مفهوم انگیزه پیشرفت را مورد بررسی قرار داده اند. از نظر آنها، انگیزش پیشرفت زمانی مطرح می شود که شخص در

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 پایان نامه

 فعالیت خود معیار ممتازی را الگو قرار دهد و در پی موفقیت باشد. تحقیقات نشان می دهد که هر چه شدت انگیزش پیشرفت بیشتر باشد به همان اندازه موفقیت فرد افزایش خواهد یافت (به نقل از امیرافشاری،1380). به عبارت دیگر، انگیزش پیشرفت تحصیلی، تمایل فراگیر است، به آن كه كاری را در قلمرو خاصی به خوبی انجام دهد و عملكردش را بطور خودجوش ارزیابی كند.

پژوهش های فراوانی عوامل مرتبط با انگیزش تحصیلی را مورد بررسی قرار داده اند؛ اما این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش اساسی است که آیا بین انگیزه پیشرفت، سبک های اسنادی و خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی آباد رابطه وجود دارد یا خیر؟

1-2-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

انگیزش به دلیل نقش حیاتی آن، در یادگیری دانش آموزان، یکی از موضوعات مورد علاقه روان شناسان است. به نظر آرموند (2003) انگیزش در آموزش، دارای تأثیراتی بر روی شیوه یادگیری موضوعات توسط دانش آموزان می باشد. این تأثیرات عبارتند از: 1- هدایت رفتار به سمت اهداف خاص، 2- افزایش تلاش و انرژی، 3- افزایش فعالیت و پافشاری در انجام آن، 4- تقویت فرایندهای شناختی، 5- تعیین پیامدهای تقویت کننده، و6- بهبود عملکرد.

امروزه عدم وجود علاقه و انگیزش دربین دانش آموزان دوره متوسطه یکی از معضلاتی است که دست اندرکاران مسائل آموزشی در تعلیم و تربیت با آن  مواجه هستند. شاید بتوان گفت، افت سطح علمی یا تحصیلی موجود در مدارس و رخوت و سستی که در حال حاضر کیفیت و کمیت تعلیم و تربیت جامعه را تهدید می کند از پیامدهای این مسئله است (امیرافشاری،1380).

شناسایی عوامل مرتبط با انگیزش تحصیلی دانش آموزان می تواند چشم انداز مناسبی را پیش روی دبیران و مربیان آموزشی، مدیران مدارس و دیگر برنامه ریزان آموزشی قرار دهد و کیفیت سطح یادگیری در مراکز آموزشی را بالا برد.

1-3-اهداف تحقیق

1-3-1-هدف کلی

– تعیین رابطه بین انگیزه پیشرفت، سبک های اسنادی و خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی آباد.

1-3-2-اهداف جزئی

– تعیین رابطه بین انگیزه پیشرفت با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی آباد

– تعیین رابطه بین سبک­های اسنادی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی­آباد

– تعیین رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی آباد

 


 

رابطه بین مؤلفه‌های جنسی و مهارت‌های ارتباطی با رضایت زناشویی در زنان متأهل شهر گچساران

ازداوج مقدس ترین و پیچیده ترین رابطه میان دو انسان از دو جنس مخالف است که ابعاد وسیع، عمیق و هدف های متعددی دارد. بی شک هیچ نابهنجاری عاطفی و اجتماعی که از تأثیر خانواده فارغ باشد وجود ندارد(دانش ؛1384).اگر جامعه ای از خانواده های سالم و متعادل برخوردار نباشد، نمی تواند ادعای سلامتی کند. خانواده هایی که در آن زن و شوهر با هم تفاهم دارند و از زندگی احساس رضایت می کنند کارکرد مناسب تری داشته و نقش خود را بهتر ایفا می کنند. رضایت زناشویی یکی از عوامی پیشرفت و دست یابی به اهداف زندگی است( بخشی و همکاران؛1386). رضایت زناشویی عبارت است از وجود یک رابطه دوستانه همراه با حس تفاهم و درک یکدیگر، وجود یک تعادل منطقی بین نیازهای مادی و معنوی زوجین . رضایت زناشویی در خانواده  مهمترین رکن سلامت روانی افراد خانواده است. (کجباف ؛ 1383).

رضایت زناشویی نشانگر استحکام و کارایی نظام خانواده است. خانواده و جامعه سالم از پیوندهای آگاهانه و ارتباط سالم و بالنده زوجین شکل می گیرد. چنانچه پایه خانواده از استحکام لازم برخوردار نباشد تبعات منفی آن نه تنها برای خانواده بلکه برای کل جامعه خواهد بود. (ابراهیمی؛1387).

رضایت زناشویی کیفیتی است که از عوامل متعددی تاثیر می پذیرد از جمله: عوامل روانی- شخصیتی، اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی. در میان مجموعه ی این عوامل تعامل زناشویی گاه از عواملی نظیر مسائل و روابط جنسی تاثیر می پذیرد و موجب می شود فرد نیازی فزاینده برای تکیه کردن به همسر خویش در انجام مسائل خود احساس کند(دنفورث،2004).

رابطه جنسی با رضایت مداوم از رابطه پیوند دارد (هالفورد، 1384). همسران رضایتمند، همخوانی بیشتری میان فعالیت جنسی که خواهان آن هستند و فعالیت جنسی که تجربه می کنند گزارش می نمایند. هم چنین برای مردان و هم برای زنان، رضایت از رابطه جنسی به طور معناداری با سطح کارکرد خانواده ارتباط دارد (گریف و مالهرب[1]، 2001) پژوهش رزن- گراندن و همکاران [2](2004) حاکی از آن بود که رضایت جنسی مولّفه بسیار مهمی در روابط وفادارانه است. به هر حال رضایت اوّلیّه از رابطه جنسی یک عامل پیش بینی کننده قوی برای رضایت و تداوم رابطه در زمان های بعدی است. طبق نظر اسپنس4 (1997 به نقل از هالفورد، 1384) رابطه جنسی کم و ناخوشایند، منشا تعارضاتی در زوجین مشکل دار است و از سوی دیگر، بنابر نظر مسترز و جانسون1 (1970) مشکلات جنسی اغلب به خاطر ارتباط ضعیف در زندگانی زناشویی است و لذا قسمتی از درمان آنها برای مشکلات جنسی عبارت است از کمک به زوج ها برای بهبود  رابطه کلی خود با طرف مقابل .کار (2000) معتقد است هماهنگی جنسی و نه فراوانی فعالیت جنسی با رضایت زناشویی مرتبط است ( مسترز وجانسون،1970به نقل ازهالفورد،1384).

در زمینة رابطة جنسی نیز می­توان گفت كه اگر چه زندگی زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه­ای مربوط به رابطة جنسی است ولی این رابطه ممكن است از مهمترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی در زندگی زناشویی باشد. زیرا اگر این رابطه قانع كننده نباشد منجر به احساس محرومیت، ناكامی و عدم احساس ایمنی (به خطر افتادن سلامت روان) و در نتیجه از هم پاشیدگی خانواده می­ شود(شاملو، 1380).

زندگی مشترك تحت تأثیر عوامل متعددی قرار می گیرد كه پاره­ای از آنها ممكن است زوجین را به طرف اختلاف و درگیری، جدایی روانی و حتی طلاق سوق دهد، تحقیقات مختلف نشان داده است كه یكی از مهمترین عوامل مشكل زا، اختلال در ارتباط یا به عبارتی اختلال در فرایند تفهیم و تفاهم ارتباطی است(حیدری، مظاهری، پوراعتماد، 1384).

ارتباط زناشویی می توانددست مایه ی شادی یا منبع بزرگ رنج و تالم باشد. ارتباط، به زن و شوهر این امكان را می دهد كه با یكدیگر به بحث و تبادل نظر بپردازند و

خرید اینترنتی فایل متن کامل :

 

 پایان نامه

 مشكلاتشان را حل كنند. زوج هایی كه نتوانند با یكدیگر ارتباط بر قرار كنند در یک وضعیت نامشخص قرار می گیرند (یانگ ولانگ،1998 ).

 

1-2-بیان مسئله

رضایت زناشویی ارزیابی ذهنی و احساس فرد در مورد رابطه زناشویی اش می باشد(برازنده،1384). رضایت زناشویی مفهومی گسترده و چند بعدی است که عوامل مختلفی در آن دخیل و تأثیر گذار است. این مفهوم،بخش وسیعی از پژوهش های منتشر شده در زمینه زناشویی را به خود اختصاص داده است(کدیر وهمکاران،[3] 2005).

در دنیای اطلاعات وجهان ارتباطات امروز،که پیشرفت تکنولوژی، هرلحظه، انسانهای جوامع وفرهنگ های مختلف را به یکدیگر نزدیک و نزدیکترمی کند، خواسته های بشر، بیشتر وجدی­تر شده و رفاه، آزادی، آرامش، لذت وتنوع اهمیت بیشتری پیدا نموده اند از این رورابطه جنسی  جایگاهی مهمتر یافته و نه تنها دررده­ی نیازهای فیزیولوژیک انسانها همانند تشنگی،گرسنگی و نیاز به هوا و خواب، بلکه درحیطه نیازهای معنوی چون نیازبه زیبایی وکمال درنظرگرفته می شود اما ابهامات،خرافات وجهالت های پیرامون آن هنوز ازبین نرفته اند( اوحدی،1385).

غریزه جنسی از نیازهای ذاتی انسان است. به طوری که کرلو[4] (1967) این نیاز را در رده نیازهای جسمانی یا نیازهای حیاتی اولیه قرارداده است. درزمینه رابطه جنسی نیز می توان گفت که اگر چه زندگی زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه ای مربوط به رابطه جنسی است ولی این رابطه ممکن است که از مهم ترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی در زندگی زناشویی باشد. زیرا اگر این رابطه قانع کننده نباشد منجر به احساس محرومیت، ناکامی وعدم احساس ایمنی (به خطر افتادن سلامت روان ) و در نتیجه از هم پاشیدگی خانواده می شود( صیادپور، 1384 ).

مهارتهای ارتباطی [5]شامل دو دسته مثبت و منفی هستند پیامهای مثبت، مثل همدلی، جملات حمایت کننده ومهارتهای حل مسئله،مهارتهای منفی مثل نداشتن همدلی،مهارتهای حل مسئله ضعیف،پیامهای متناقض وبن بست دوسویه،فرستادن پیامهای ناهماهنگ(السون وهمکاران،1983؛به نقل ازکرو ،ریدلی؛ ترجمه موسوی،1384).چنین به نظرمی رسدکه اغلب زوجها انتظاریک رابطه منصفانه همراه با پاداش وهزینه مساوی را دارند.وجود کمبود تقابل درارتباط به ویژه کمبود تقابل در درک، انتقال،دریافت پیامهای هیجانی،سطح رضایت دررابطه زناشویی را به طورمعناداری کاهش می دهد(کرو،ریدلی؛ترجمه موسوی ،1384).

بطورکلی می توان گفت از آنجاکه مسائل جنسی ومهارتهای ارتباطی زوجین جزء مهمی ازرابطه زناشویی را تشکیل می دهدمعمولاً نارضایتی دربخشی ازرابطه زوجین به راحتی به بخشهای دیگر سرایت می کندلذاشناخت عوامل ایجادکننده یک نارضایتی میتواندبه کاهش نارضایتی های دیگروحل مشکلات دربخشهای دیگر زندگی بیانجامد با توجه به آنچه مطرح شد می توان پی برد این موضوع امروزه به مسأله ای بسیارمهم تبدیل شده وابعاد مطروحه آن جای بررسی وپژوهش بسیاردارد لذا این پژوهش درصدد پاسخ به این مسئله می باشدکه آیا بین  مولفه های جنسی ومهارتهای ارتباطی بارضایت زناشویی در زنان متاهل رابطه معنادار وجود دارد؟

[1] – Greeff, A.P., & Malherbe, H.L

[2] – Rosen-Grandon, J.R., Myers, J.E., & Hattoe, J.A.

  1. 3. Spence
  2. 4. Masters & johnson

[3] -Qadir ,Desilva , Prince , Khan

[4] – Khrlv

[5] – communication skills training