وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی تاثیر مدیریت سرمایه فکری بر عملکرد مالی سرپرستی بانک ها و بیمه های استان گیلان

از عرصه های مهم در ادامه حیات جوامع امروزی، عرصه اقتصادی است. اقتصاد نیز مانند بقیه حیطه های زندگی مدرن برای اجرای کارکردهای خود وابسته به سازمان هاست، بازارهای مالی از بخش های مهم در عرصه اقتصاد دنیای نوین بوده (مظلومی و همکاران، 1392،ص2) و دو صنعت بانکداری و بیمه از صنایع پیشرو و پر اهمیت در بازارهای­مالی هستند که بررسی عملکرد­مالی آن­ها مهم­ترین هدف­تحقیق حاضر است .

سرمایه فکری متشکل از مواردی چون دانش،اطلاعات ،مالکیت معنوی وتجربه است که می توان از آنها برای ثروت آفرینی بهره گرفت. سرمایه فکری در نمایی وسیع تر ومقبول متشکل از سه محور انسانی ،ساختاری وارتباطی است. سرمایه انسانی را می توان مشتمل بر مواردی چون دانش،تحصیلات،مهارت ونوآوری وتوان حل مساله دانست. سرمایه ساختاری شامل تمامی ذخائر غیر انسانی دانش در شرکت ها است. ونهایتا سرمایه ارتباطی در دانش نهفته در کانال های بازاریابی و ارتباط با مشتریان واقع است (قربانی و همکاران، 1389). در این فصل، بیان مسئله، اهمیت تحقیق و فرضیه ها، چارچوب نظری، تعاریف مفهومی و عملیاتی؛ و نیز قلمرو تحقیق مورد بررسی قرار می گیرند.

1–2 بیان مسأله

امروزه سازمان ها و مدیران برای سازگاری با تغییرات و تحوّلات جهانی مجبورند راه های نوینی برای اقدامات خود بیابند تا بتوانند در صحنه رقابت داخلی و جهانی باقی بمانند(فیضی،1386) و نسبت به رقبا از عملکرد بهتری برخوردار باشند برای عملکرد مقیاسهای متعدّدی وجود داشته ولی در گذشته بیشتر از مقیاس های مالی استفاده می شد، از دهه ی 1980 بسیاری از پژوهشگران مقیاس های مالی و مبتنی بر عملکرد را مورد تأکید قرار داده اند(رهنورد ، 1387). عملکرد سازمانی نتایج قابل اندازه گیری ، تصمیمات و اقدامات سازمانی است که نشان دهنده میزان موفّقیّت در دستاوردهای کسب شده  است(Tangen,2004). . با بررسی عملکرد شرکت های ایرانی می توان شاهد روند پرنوسان و بحث انگیز رشد و نرخ بازده سرمایه گذاری طی 10 سال گذشته بود و این در حالی است که کارشناسان ، پتانسیل شرکت های حاضر در بازار سرمایه ای ایران را از لحاظ عملکرد بهتر، بیش از این می دانند (یوسفی،1389).

سنجش عملکرد شرکت ها درواقع قوی ترین و ضروری ترین سیستم های مدیریتی در مدیریت سازمان های مدرن هستند و آگاهی از اینکه عملکرد سازمان تا چه حد در جهت رسیدن به اهداف بوده و موقعیت سازمان در محیط­پیچیده و پویای امروز کجاست،­برای سازمان­ها اهمیت فراوانی دارد(حسن­زاده و زارع،1387،ص­9)­.

امروزه سرمایه فكری اعم از دانش، تجربه، مهارت شخصی، روابط خوب و توانایی فناوری، منبع مهم مزیت رقابتی و عامل كلیدی سود آوری شركت محسوب می شود. دو عامل مهم كه موجب افزایش كیفیت عملكرد شركت ها طی دو دهه گذشته شده است، جهانی شدن و فزونی تغییرات فناوری است. در این محیط ، سرمایه فكری و دارایی های نامشهود عوامل مهم موفقیت هستند. در رقابت اقتصادی جدید، دارایی های مبتنی بر دانش فراهم كننده یک مزیت رقابتی ذاتی هستند ( مجتهدزاده و همکاران ، 1389 ، ص 110 ) . امروزه جنبه نامشهود اقتصاد بر پایه سرمایه های فكری بنیان نهاده شده و ماده نخستین و اصلی آن، دانش و اطلاعات است. سازمان ها برای مشاركت در بازارهای امروزین، در هر شكل و نوع به اطلاعات و دانش برای بهبود عملكرد خود نیازمندند (خاوند كار و همكاران، 1387 ).

سرمایه انسانی را می توان مهمترین دارایی های سازمان تلقی کرد. بنابراین انتظار می رود سازمان هایی که

از سرمایه فکری و انسانی بالاتری برخوردارند عملکرد مالی آن ها نیز بالاترباشد. سرمایه فکری سرمایه ای فراتر از دارایی های فیزیکی و دارایی های مشهود است. امروزه

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 مقالات و پایان نامه ارشد

 سهم سرمایه فکری به دلیل تولید دانش و اطلاعات و در نتیجه تولید ثروت در اقتصاد مبتنی بر دانش می تواند نقش مهمی در خلق ارزش افزوده و تولید ناخالص داخلی داشته باشد. به همین دلیل در سطح بنگاه های اقتصادی نیز عملکرد مالی سازمان ها می تواند تحت تأثیر دارایی های فکری و سرمایه انسانی قرار گیرد(روشنی اصل و همکاران، 1392،ص2).

ظهور عصراطلاعات و اقتصاد دانش محور ،سازمان ها را از تاکید بر منابع مالی وپولی به سمت دارائی های نامشهود کشانده است . صنعت بانکداری از جمله بافت هایی است که به چند دلیل ،این منابع نامشهود را
می توان در آنجا بیشتر جستجو کرده وبه اهمیت استراتژیک آنها دست یافت . نخست ،برعکس مدیران بخش تولیدی که هدف آنها سود آوری است ،مدیران سازمان های خدماتی تمایل دارند اهداف چند گانه وبا ماهیت غیر مالی در کنار مسائل مالی داشته باشند . دوم ،حتی اگر بخش های تولیدی وخدماتی ورودی های کاری یکسانی مانند منابع انسانی ،دانش ،پول ،مواد خام وکارخانه را به کار ببرند ،بخش خدمات استفاده بیشتری از دو منبع اول دارد که دو منبع اول به طور قطع نا مشهود هستند ، در نهایت محصول نهایی سازمان های خدماتی نا مشهود است .(شهائی وخائف الهی ،1389 ، ص 74) .

با توجه به این که برای کشوری همچون ایران که در سند چشم انداز 20 ساله خود قصد دارد گوی رقابت در اقتصاد و تجارت را از همسایگان خود برباید باید اقتصاد مبتنی بر دانش ابزاری راهبردی تلقی شود. یکی از فعالیت هایی که در جهت تحقق اقتصاد دانش محور و نیل به اهداف برنامه چهارم توسعه در کشور باید صورت گیرد توجه به نظام بانکی کشور است، بنابراین در جهت تحقق اهداف بانک ها باید دارایی های خود را از نو طبقه بندی کنند، همچنین باید درک کنند که سرمایه فکری می تواند اهداف راهبردی آن ها را محقق سازد(شجاعی و باغبانیان، 1388،ص2) .

 

با توجه به این که تحقیقات پیشین رابطه معناداری را بین سرمایه های فکری و عملکرد مالی بنگاه ها نشان می دهد (بروجردی و همکاران،1389،ص 10 و شهایی و خائف الهی،1389،ص  82 و Chen et al, 2004و ,2013.P.269 , &cahill sidhu, Joshi) پژوهش های انجام شده نیز در زمینه سرمایه فکری نشان دهنده این مطلب می باشد که در سازمان هایی که سرمایه فکری وجود دارد، در دست یابی به سطوح بالای رشد و توسعه، بهتر عمل می کنند. به همین دلیل در چند دهه اخیر، توجه سرمایه فکری به یک ضرورت غیرقابل اجتناب، تبدیل شده است. زیرا سازمان ها از طریق سرمایه فکری می توانند شاخص های عملکرد مالی خود را بهبود و توسعه دهند. از آن جا که در سال های اخیر توجه روزافزونی به بررسی سرمایه های فکری و تاثیر آن ها بر عملکرد بنگاه ها بخصوص در حوزه مالی شده است،این پژوهش به دنبال پاسخ دادن به این سوال است که آیا بین سرمایه های فکری و عملکرد مالی در جامعه مورد مطالعه رابطه ای معنادار وجود دارد؟

1-Joshi ,cahill,sidhu

 


 

بررسی تاثیر نوآوری سازمانی وقابلیت های تکنولوژیکی بر عملکرد شرکت ( مطالعه موردی شرکت های مواد غذایی استان گیلان)

روش­های سازمانی برای مدیریت کسب و کار در محل کار و یا در رابطه بین یک شرکت و عوامل خارجی است (اوسی دی، 2005). نوآوری سازمانی در حال حاضر یکی از مهمترین منابع مزیت رقابتی برای سازمانهاست و این بخاطر ماهیت وابسته به زمینه[2] آن است (هامل، 2006، 2007، 2009). با وجود این، نوآوری سازمانی زیاد درک نشده است (هامل، 2006: 82).

موارد مفهومی و روش شناختی کمی هستند که در مورد کنترل نوآوری سازمانی صحبت می­ کنند (آرمبراستر، بیکفالوی، کینکل، ولی، 2008: 645). تعداد مطالعات بر روی توسعه نوآوری سازمانی (آرمبراستر و همکاران، 2008؛ بیرکینشاو، هامل، و مول، 2008؛ هامل، 2006، 2007، 2009) و عواملی که این توسعه را تقویت می­ کنند (باتیستی و استونمن، 2010؛ بیرکینشاو و مول، 2006؛ مول و بیرکینشاو، 2009) در سالهای اخیر افزایش یافته است. با وجود این، مطالعات کمی روی نتایج نوآوری سازمانی انجام شده است (دامن پور و آراویند، 2011)، و همانها هم دیدگاه محدودی دارند (مول و بیرکینشاو، 2009: 1270). مطالعه حاضر در مورد این فرضیه از طریق آنالیز موارد زیر صحبت می­ کند: (1) اثر نوآوری سازمانی بر روی ایجاد محصول تکنولوژیکی وقابلیت­نوآوری در فرایند (IC)؛ (2) اثر نوآوری سازمانی وقابلیت­نوآوری تکنولوژیکی روی عملکرد شرکت (FP[3]).

1-2 بیان مساله

همچنین گراهام و اندرسن در سال (1989) دریافتند که عمکلرد تعیین کننده ناشی شده از اهداف رقابتی است. آنها از یک شبیه­سازی موسساتی استفاده می­ کنند تا یک هدف خودمحور را بر علیه یک هدف رقیب محور مقایسه کنند. هدف سهام بازار زمانی که بازار چرخش می­ کند، کاهش سود است وندراجون و همکارانش در یک مطالعه متاآنالیزی مربوط به سهام بازار و سود و منفعت را انجام داده اند. این مطالعات بخش بخش، ارتباطا مثبت را بین سهام بازار و سود را نشان می­دهند. اکثر ناطران به این نتیجه رسیده اندکه رابطه علی می­باشد(varndarojon et al ,1993) در حالی که سایرین (مثل آکر وجاکوبسون  در سال  1985، ون کاترمن و همکارانش با این مخالف هستند . برای مثال موسسات با سودهایی که هدف آنهاست، ممکن است محصولات بهتری را تولید کنند و در نتیجه، هم به سهام بازار دست یابند و هم به سود خودشان.(venkatraman et al , 1986)) .

همچنین اهمیت موضوع درباره مطالعاتی است که اهداف مدیران را تعیین و مورد آزمایش قرار می­دهد . مطالعاتی که برای مدت طولانی انجام می­گیرند، دارای رویکردی هستند که یک رابطه منفی را بین سهام بازار و سود پیدا می­ کنند. گراهام و اندرسن در سال (1989)، داده ها و اطلاعات را در باره 24 موسسه و شرکت در صنعت در حال چرخش بودند را مورد مطالعه قرار داد، شرکت هایی که در طی  رشد دوره های مربوط به دوره سهام است ، رشد خود را از دست داده اند . یو و تشوگل در یافتند که یک سهام بازار در بدست آوردن سهام کمک نکرده ­اند و ایجاد  ثبات در فروش موسسه نمی­ کنند. Tschoegel, 1990), (Yu

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 مقالات و پایان نامه ارشد

 

شاخص مورد بحث عملکرد میزان سود آوری شرکت می باشد ، بنابر این در تحقیق پیش رو سعی داریم با بهره گرفتن از نوآوری که به طرق مختلف روی سازمان و شرکت ها اثر می­گذارد،عملکرد آن شرکت ها را افزایش دهیم.

سزار کامیسون و آنا ویلار لوپز[4] در سال 2014 در تحقیقی که در کشور اسپانیا بر روی 144 شرکت صنعتی مطرح کردند برای افزایش عملکرد می توان از نوآوری سازمانی استفاده کرد. از این رو بر اساس این مقاله سعی در یافتن میزان تاثر نوآوری سازمانی بر روی عملکرد شرکت های تولیدی استان داریم .

در بین رده بندی بی شماری که از انواع نوآوری موجود است، یکی از پذیرفته شده­ترین­های آنها بوسیله       او ای سی دی[5] (2005) در اوزلو مانوآل بیان شده است، که بین 4 نوع نوآوری تمایز هایی را قائل شده است:

نوآوری محصول – نوآوری فرایند – نوآوری بازاریابی – نوآوری سازمانی

نوآوری تکنولوژیکی شامل نوآوری در فرایند و نوآوری در محصول می شود، درحالیکه نوآوری های غیرتکنولوژیکی شامل نوآوری های سازمانی و بازاریابی است. این مقاله روی همه انواع شناخته شده آنها بوسیله او ای سی دی (2005) به جز نوآوری سازمانی تمرکز می کند .

1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق :

امروزه عملکرد سازمان ها یک امر حیاتی برای بقا و دوام آن ها در نظر گرفته می شود . هر سازمان اداری برای پاسخ گویی به یک سلسله نیازهای اجتماعی شکل می گیرد و در طول حیات خود تا مادامی که به نیازهای اجتماعی زمان خویش پاسخ دهد استمرار دارد و هرگاه  که شرایط اجتماعی دگرگون شود و یا و یا نیازهای اجتماعی تغییر ماهیت دهند سازمان یا از میان می رود و  یا اساسا تغییر ساختار می دهند و خود را منطبق با شرایط اجتماعی جدید می نمایند . بر این اساس ساختار اداری باید تابعی از فضا و شرایط اجتماعی باشد و بکوشد تا به سلسله نیازهای اجتماعی پاسخ گویند . مجموع این دلایل باعث می­ شود آنچه که بر متغیر عملکرد سازمان تاثیر گذار  است برای سازمان اهمیت به سزایی داشته یاشد . از مهمترین عوامل موثر بر عملکرد سازمان های  امروزی توانایی آن سازمان ها در امر نواوری سازمانی و تکنولوژیکی است که موجب بهبود عملکرد می شود.

[1] Organizational innovation

[2]Context specific

[3] Firm performance

[4] Cesar camison , ana villar-lopez

[5] OECD,2005

 


 

نقش و تاثیر تامین مالی پروژه محور در مشارکت عمومی خصوصی و توسعه اقتصاد کشور و بررسی عوامل موثر در مشارکت

اجرای پروژه های مختلف زیرساختی از جمله عوامل مهم و حیاتی در رشد و توسعه اقتصادی كشورها به شمار می رود. از آنجایی كه دولت ها به دنبال ارائه خدمات كاراتر و با كیفیت بالاترمی باشند، لذا همواره تدابیر ویژه ای را در جهت تسهیل و تسریع در اجرای پروژه های مذكور بكار می بندند. با توجه به ساختار بخش های عمومی كشورها و مشكلات و آسیب های موجود، شاهد طولانی شدن و اجرای ناكارآمد پروژه های زیرساختی در بخشهای مختلف به دلایلی همچون رویكردهای بروكراتیک و دولتی هستیم كه به نوبه خود موجب كاهش كیفیت ارائه خدمات نیز می شود.  از سوی دیگر بودجه و منابع مالی دولت ها نیز كفاف سرمایه گذاری دراین بخش ها را بطور كامل نمی دهد. این درحالیست كه پتانسیل و ظرفیت های موجود كشورها نیاز به بهره گیری از تخصص و نوآوری بخش خصوصی در خصوص اجرای پروژ ه های زیرساختی را بیش از پیش نمایان می سازد.

تجارب كشورهای مختلف جهان حاكی ازاین است كه عواملی همچون محدودیت منابع مالی و بودجه ای دولت ها برای تامین مالی پروژه های بزرگ و همچنین تقاضای زیاد

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 پایان نامه

 موجود در زمینه سرمایه گذاری در این پروژه ها، كشورها را بر آن داشته تا تمامی تلاش خود را در بهره گیری از مشاركت فعال بخش خصوصی و ایجاد فضای رقابتی مناسب برای فعالیت آن ها بكارببندند كه این تلاش ها در قالب مشاركت های عمومی-خصوصی متبلور شده و موجب تسریع در روند توسعه اقتصادی كشورها شده است.

از همین رو اقتصاددانان نهادهای اقتصادی بین المللی مانند بانك جهانی و صندوق بین المللی پول و بسیاری از اقتصاددانان دانشگاهی نظریه مدیریت عمومی سنتی[1] را كنار گذارده و برای رفع مشكلات و افزایش ارائه خدمات كشورها از طریق توسعه پروژه های زیرساختی، راه حلهایی را پیشنهاد نمودند. مشاركت های عمومی خصوصی[2] از جمله این راه حل ها بودند. بسیاری از اقتصاددانان با تأكید بر اهمیت رابطه بین بخش عمومی و بخش خصوصی در اقتصادها، تاخیر در تكمیل پروژه های زیر ساختی، كمبود سرمایه گذاری و كیفیت پایین خدمات عمومی دركشورهای خصوصا در حال توسعه را ناشی از سیاست های نامناسب یا مداخله مستقیم دولت در طراحی، ساخت، تامین مالی و پشتیبانی فرض كردند. حاصل این فرض ارائه راهكارهای مشاركت بخش عمومی و بخش خصوصی دراجرای پروژه های زیرساختی بود. مطالعات انجام شده نشان داده كه نتیجه مشاركت های عمومی خصوصی عمدتا نتیجه بخش بوده و افزایش مشاركت بخش خصوصی همراه با نظارت بخش خصوصی باعث رشد ارائه خدمات بخش عمومی شده است.

[1] Traditional Public Management

[2] public-private partnership (PPP)

 


 

بررسی تاثیر هوش اخلاقی مدیران بر وفاداری مشتریان با تبیین نقش هوشمندی رقابتی (مطالعه موردی مشتریان بانکهای دولتی خصوصی شده شهرایلام)

امروزه اخلاقیات و مدیریت تنوع از عوامل اصلی عملکرد موفقیت‌آمیز در یک محیط رقابتی است. عدم توجه به اخلاق در مدیریت سازمان می‌تواند معضلات بزرگی برای سازمان‌ها به وجود آورد (اسماعیلی طرزی و همکاران 1391). در این میان قضاوت افراد در مورد اخلاقی بودن و یا غیراخلاقی بودن کارها بر کمیت و کیفیت کار آنان و در نتیجه موفقیت سازمانی تاثیر قابل توجهی دارد. بانکها از جمله سازمان‌هایی است که در هر جامعه از حساسیتی خاص برخوردار است. این حساسیت بیشتر به آن دلیل است که عملیات داخلی آن در معرض دید همگان قرار دارد و مورد قضاوت عامه‌ی مردم است. هم‌چنین بانکهای خصوصیبیش از سایر سازمان‌های با نیروی انسانی در ارتباطند و عهده‌دار تامین و تربیت نیروی انسانی متخصص می‌باشند. بنابران سازمان نیازمند فضایی است که در آن کارکنان ، مدیران و افراد دیگر باید افرادی مسئولیت‌پذیر، دلسوز، درستکار، وفادار، با تعهد و به طور کلی اخلاقی بار آیند و با تکیه بر انرژی درونی خود و با تلاش، از شکست نهراسند و آنرا برای رسیدن به پیروزی بدانند (لینیک و کیل[1] 2005).

این فصل پایه و اساس فصول دیگر می‌باشد لذا ما در این فصل به بیان مسئله، اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف، فرضیات و سوالات، و در نهایت به ارائه تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها می‌پردازیم.

1-2  بیان مساله

فناوری‌های نوین با سرعتی شتابان در حال پیشرفت هستند. جوامع به صورت عام و بازار عرضه‌ی کالاها و خدمات به صورت خاص با شتابی وصف‌تاپذیر به دنبال فناوری‌هایی هستند که بقای آنها را در دنیای در حال تحول تضمین کند. پیش‌بینی آینده‌ی این رقابت‌ها برای کسی معلوم نیست. سازمان‌ها ظاهرا فقط برای رقابت ایجاد می‌شوند و دیگر زنده بودن به معنای دست‌یابی به وضعیت سودآور مداوم نمی‌باشد(لوبیکا و گبریلا[2] 2014). یکی از عواملی که می‌تواند به این امر کمک کند، یعنی قدرت رقابت‌پذیری یک سازمان را افزایش دهد و آن را از دیگر سازمان‌ها متمایز نماید هوش سازمانی است. هوش سازمانی فرایند افزایش سوددهی سازمان در بازار رقابتی با استفاده‌ی هوشمندانه از داده‌های موجود در فرایند تصمیم‌گیری در سازمان و ابزار قدرتمندی است که در اختیار سازمان‌ها قرار دارد و به آنها در شناخت بهتر مشتریان و تولیدکنندگان کمک شایانی می‌کند(مولنر و استرلکا[3] 2012). هم‌چنین با کمک آن، می‌توان کارایی عملیات داخلی یک سازمان را تعیین کرد (کورتی کا[4]،2012). در طی فرایند، مسایل اخلاقی نیز ظاهر می‌شوند. امروزه اخلاقیات و مدیریت تنوع از عوامل اصلی عملکرد موفقیت‌آمیز در یک محیط رقابتی است. عدم توجه به اخلاق در مدیریت سازمان‌ها می‌تواند معضلات بزرگی برای سازمان‌ها به وجود آورد. در این میان متفاوت افراد در مورد اخلاقی بودن و یا غیراخلاقی بودن کارها بر کمیت و کیفیت کار آنان و در نتیجه موفقیت سازمانی تاثیر قابل توجهی دارد. امروزه سازمان‌ها به صورت فزاینده‌ای خود را درگیر مسئله‌ای می‌بینند که آنرا معمای اخلاقی می‌نامند(شارپ و سینا[5] 2009)؛ یعنی اوضاع و شرایطی شده که باید کارهای خلاف و کارهای درست را تعریف کرد، در چنین شرایطی مدیر باید از نظر اخلاقی جوی سالم برای کارکنان در سازمان به وجود آورد تا آنان بتوانند با تمام توان و بهره‌وری هر چه بیشتر کار کنند. این نیازمند وجود رهبر یا مدیرانی با هوش اخلاقی بالاست. هوش اخلاقی شامل توانایی درک درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آنها می‌باشد. اخیرا پژوهشگران به هوش اخلاقی مدیران علاقمند شده‌اند؛ زیرا می‌تواند مرز بین نوع‌دوستی و خودپرستی را خوب توصیف کند. توجه به هوش اخلاقی یک ایده آسمانی است که الهام بخش رفتارهای رهبران می‌باشد. نخستین بار اصطلاح هوش اخلاقی توسط بوربا[6] (2005)در روانشناسی وارد شد. وی هوش اخلاقی را ” ظرفیت و توانایی درک درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آنها و رفتار در جهت صحیح و درست تعریف می‌کند”. به زعم لینک و کیل[7] (2005) چهار اصل از هوش اخلاقی برای موفقیت مداوم سازمانی و شخصی ضروری است:

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 پایان نامه و مقاله

 

  • درستکاری: یعنی ایجاد هماهنگی بین آنچه که به آن معتقدیم و آنچه که به ان عمل می‌کنیم. انجام آنچه که می‌دانیم درست است و گفتن حرف راست در تمام زمان‌ها.
  • مسئولیت‌پذیری: کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، مسئولیت اعمال خود و پیامدهای آن اعمال، هم‌چنین اشتباهات و شکست‌های خود را نیز می‌پذیرد.
  • دلسوزی: توجه به دیگران که دارای تاثیر متقابل است. اگر نسبت به دیگران مهربان و دلسوز باشیم، آنان نیز موقع نیاز با ما همدردی می‌کنند.
  • بخشش: آگاهی از عیوب و اشتباهات خود و دیگران و بخشیدن خود و دیگران.

مدیران اخلاقی یک تعهد درازمدت به آرمان‌های اخلاقی دارند، احترام به بشریت از نمونه‌های آن است. آنها عمیقا اعتقادات اخلاقی خود توجه دارند و ظرفیت مادام‌العمر برای آموختن از دیگران دارند. که این ناشی از واسواس یا دقت زاد آنها در فعالیت‌هایشان است(مک جورج[8]،2012). اما اخلاق مانع از هوشمندی رقابتی سازمان نخواهد بود، پاترسون (2000) هوش رقابتی مجموعه توصیه‌های عملیاتی و منتج شده از یک فرایند سیستماتیک، شامل برنامه‎ ریزی ، جمع‌ آوری، تحلیل و انتشار اطلاعات محیط خارجی برای قرار دادن بنگاه در وضعیت رقابتی بر اساس فرصت‌های توسعه‌ای پیش‌روی آن است. هوشمندی رقابتی نوعی تفکر است، هوش رقابتی هنر جمع‌ آوری، پردازش و ذخیره‌سازی اطلاعات است که در اختیار اعضای سازمان در تمام سطوح قرار می‌گیرد تا به شکل‌دهی آینده بنگاه و محافظت از آن در مقابل تهدیدات رقبای فعلی کمک شود (درگی 1390). این امر بایستی قانونی و با احترام به اصول اخلاقی صورت گیرد که شامل انتقال دانایی از محیط به سازمان بر اساس قواعد مشخص شده می‌باشد. به عبارتی هوش رقابتی هم یک محصول است و هم یک فرایند. محصول به معنای اطلاعات قابل استفاده‌ای است که بتوان از آن برای انجام فعالیت‌های خاصی بهره گرفت. فرایند هم در برگیرنده شیوه‌های منظم جمع‌ آوری، تحلیل و ارزیابی آن اطلاعات است (درگی 1390). در واقع هوش رقابتی مکمل هوش اخلاقی است زیرا هوش رقابتی همان فرایند نظارت بر محیط رقابتی است.

در مدیریت نوین امروز موفقیت اقتصادی و تجاری و … در سازمان منوط به داشتن یک سیکل اجرایی است که دو سر قطر آن را مشتری تشکیل می‌دهد و ورودی‌ها و خروجی‌ها در نهایت در فرایند ارائه خدمات سبب جلب وفاداری مشتری به سازمان می‌گردد و مدیریت این وفاداری را به صورت بازخور به سیستم خود اعمال می‌کند طبق تعریف ریچارد اولیور و همکارانش (2007)، وفاداری عبارت از یک تعهد عمیق و پیوسته به خرید مجدد محصول/ خدمت مطلوب در آینده است. که بدان وسیله به خرید خدمات، با توجه به عوامل موقعیتی و تلاش‌های بازاریابی مؤثر بر تغییر رفتار، منجر می‌شود.

سازمان می‌تواند در دنیای به سرعت روبه پیشرفت به حیات خود ادامه دهد که قادر باشد با بکارگیری این مفهوم (هوش اخلاقی و هوشمندی رقابتی ) بیشترین بهره‌برداری و کسب منافع را در جهت کسب وفاداری مشتریان و رضایت آنها داشته باشد. با توجه به نقش مهم هوش اخلاقی و هوشمندی رقابتی در سازمان لذا ما در این پژوهش تاثیر هوش اخلاقی بر وفاداری مشتریان با تبیین نقش هوشمندی رقابتی در بانکهای دولتی خصوصیایلام می‌پردازیم.

[1]Lennick & Kiel

[2] Lubica& Gaberela

[3] Molnár& Střelka

[4] Kurty Ka

[5]Sharp,  Seena

[6] Borba

[7] Lennick & Kiel

[8]McGregor

 


 

رابطه بین رهبری تحول گرا و توانمندسازی روانشناختی با رفتارشهروندی سازمانی درآموزشکده های فنی و حرفه ای

شرایط كاملاً متحول و متغیر حاكم بر سازمان­ها و ورود آنها به اقتصاد دانش­محور، افزایش رقابت و لزوم اثربخشی سازمانها، امروزه نیاز به نسل ارزشمندی از كاركنان را با نام سربازان سازمانی آشكار می­كند. امروزه عملكرد و رفتارهایی فراتر از آنچه به­ طور رسمی در شرح شغل بیان شده، مورد انتظار است. به­تازگی رفتارهای فرانقش یا رفتار شهروندی سازمانی، جزء جدایی­ناپذیر مدیریت عملكرد به­شمار رفته و موج نوینی را در دانش موجود از رفتارهای مزیت بخش سازمانی ایجاد كرده­اند(Erkutlu,2011).

 بررسی­های فرا تحلیلی در خصوص ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و عوامل اثرگذار بر آن بیان­گر این واقعیت است كه رفتارهای رهبری همچون؛ سبك رهبری تحول آفرین می ­تواند بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیرگذار باشد(Nielsen et al, 2011). رهبران تحول آفرین افراد جذابی هستند كه زیردستان شان را به لحاظ عاطفی و احساسی شناسایی می­كنند و كاركنان زمانی به افزایش تلاش­ها و كوشش­های فوق العاده (اضافی) مبادرت خواهند كرد كه آن­ها با رهبران حمایتی و تحول آفرین كار بكنند.

خرید اینترنتی فایل کامل :

 

 پایان نامه و مقاله

 به­علاوه رهبران تحول­آفرین یک چشم­انداز هدفمند و آرمانی را به شركتی كه كاركنان را برای اجرای اهداف موفقیت آمیز از طریق تأكید و علاقه ­مندی به سازمان بیش از افراد كنار هم گرد می­آورد، ابلاغ می­كنند(یعقوبی و همکاران،1390). كاركنانی كه برای رهبران تحول آفرین كار می­كنند اغلب فراتر از وظایف رسمی برای منفعت رساندن به سازمان انگیزش پیدا می­كنند، در ضمن وقتی كه رهبران تحول آفرین روابط نزدیك، صمیمانه، حمایتی و توسعه یافته را پرورش دهند در آن صورت كاركنان برای بروز سطح بالای از رفتار شهروندی سازمانی تمایل خواهند داشت. به طور كلی سرپرستانی كه با كاركنانشان پیوند و روابط ضعیفی را به وجود می آورند و با آنها دیر آشنا شوند و نیز هنگامی كه كاركنان سرپرستانشان را ناآگاه و بی مطلع تلقی كنند احتمالاً كمتر در رفتار شهروندی سازمانی درگیر می­شوند(Zareei et al, 2011). از سویی دیگر یكی از عواملی دیگر كه نقش اساسی در بروز این رفتارها و برتری سازمان­ها دارد، توانمندسازی روانی كاركنان است كه طی سال­های گذشته، توجه تعداد زیادی از بزرگان مدیریت را به خود جلب كرده است (آقاجانی و همکاران، 1392). چرا که با توجه به محیط رقابتی و پیچیدة عرصة سازمان، سازمان­ها محكوم به داشتن نیروی انسانی توانمند از بُعد روانی هستند، چون نیروی ضعیف، كم­توان و بی­تفاوت، مانعی برای رسیدن به­اهداف و آرزوهای بزرگ سازمان است. نیروی انسانی كارآمد را می­توان از شاخص ­های عمدة برتری سازمان­ها به سازمان­های دیگر دانست. از این جنبه، دنیا پس از سال­ها تجربه به این باور رسیده است كه برای موفقیت و پیشتازی در عرصة اقتصادی و رقابتی، سازمان­ها باید از نیروی كار توانمند، متخصص و با انگیزة بالا برخوردار باشند(Bagheri et al, 2011). با توجه به هدف این تحقیق که بررسی رابطه بین رهبری تحول­ گرا و توانمندسازی روانشناختی با رفتارشهروندی سازمانی است. در فصل اول به کلیات تحقیق حاضر پرداخته می­ شود لذا اجزای آن شامل بیان مسئله، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف، چارچوب نظری، فرضیه ­های تحقیق، تعاریف عملیاتی و نظری متغیرها و قلمروهای تحقیق است.