وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مطالعه پارامترهای فیزیوگرافی با هدف بررسی فرسایش پذیری حوزه آبریز شیرین آب در محیط GIS و ارائه راهکارهای مناسب

فیزیوگرافی در حقیقت مطالعه خصوصیات فیزیكی و وضعیت مورفولوژی آبخیز یک حوزه است كه اثر تعیین كننده‌ای بر خصوصیات هیدرولوژی و رژیم آبی آن دارد. آگاهی به خصوصیات فیزیوگرافی یک حوزه با داشتن اطلاعاتی از شرایط آب و هوایی منطقه می‌تواند تصویر نسبتاً دقیقی از كاركرد كمی و كیفی سیستم هیدرولوژیک آن حوزه بدست دهد.خصوصیات فیزیوگرافی حوزه‌ها نه فقط بطور مستقیم بر رژیم هیدرولوژیک آنها و از جمله میزان تولیدآبی سالانه، حجم سیلابها، شدت فرسایش خاك و میزان رسوب تولیدی اثر می‌گذارد بلكه بطور غیر مستقیم و نیز با اثر بر آب و هوا و وضعیت اكولوژی و پوشش گیاهی به میزان زیادی رژیم آبی حوزه آبخیز را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد.پاره‌ای از خصوصیات فیزیوگرافی از جمله ارتفاع، شیب و جهت شیب می‌توانند بسیاری از عوامل آب و هوایی نظیر درجه حرارت و تغییرات آن، نوع و میزان ریزش جوی سالانه، میزان تبخیر و تعرق را تشدید و یا تعدیل كنند و بطور كلی موجب پیدایش انواع مختلف آب و هوای موضعی و یا حتی منطقه‌ای شوند از اینرو لازم است كه در مطالعات سدسازی یک حوزه فبل از هر چیز خصوصیات فیزیوگرافی آن، مورد مطالعه قرار گیرد. این مطالعه به منظور شناسایی خصوصیات فیزیكی مناطق رودخانه شیرین آب و بالا دست آن را جهت مطالعات كنترل سیلاب و با بهره گرفتن از قابلیت‌های سیستم اطلاعات جغرافیایی به انجام رسیده است. 2-1- موقعیت و وسعت كیلومتری شمال شرق شهرستان دزفول، در محدوده جغرافیایی ² 27 ¢ 24° 32 تا ² 43 ¢ 39° 32 درجه عرض شمالی و ² 22 ¢ 36° 48 تا ² 35 ¢ 55° 48 درجه طول شرقی واقع گردیده است. از شمال به حوزه آبریز سد دز از جنوب به دشت گتوند از شرق به حوزه آبریزرودخانه شور و از غرب به حوزه آبریز رود گلال تابیران محدود می‌گردد. مساحت كل منطقه 01/380 كیلومتر مربع می باشد.شکل شماره (1-1) موقعیت منطقه را نسبت به استان خوزستان و شکل شماره (2-2) راه های دسترسی به منطقه را نشان می دهند. 3-1- روش مطالعه مطالعات فیزیوگرافی حوزه بالا دست رودخانه شیرین آب به شرح و مراحل زیر صورت گرفته است: 1-3-1- جمع آوری اطلاعات 1-1-3-1- جمع‌ آوری نقشه‌ها و عكسهای هوایی منطقه مورد مطالعه‌ جزیی از شیت 1:250000 دزفول به شماره NI -39 -13 می باشد در این مطالعه از اطلاعات رقومی نقشه های 1:25000 تهیه شده توسط سازمان نقشه برداری (از بلوک 66 به نام دزفول) استفاده شده است. 2-3-1- انجام موارد ذیل با بهره گرفتن از نقشه توپوگرافی 1:25000 1-2-3-1- تقسیم بندی منطقه مورد مطالعه به واحد های هیدرولوژیک و غیرهیدرولوژیك به منظور امكان شناخت بیشتر خصوصیات هیدرولوژی واحدهای مختلف جهت اجرای برنامه‌های حفاظت خاك و کنترل رسوب و امكان تعیین اولویت وسهولت در تدوین برنامه زمانبندی در اجرای آنها، تقسیم بندی منطقه مطالعاتی به چند واحد هیدرولوژیكی مناسب، عملی اجتناب ناپذیر است. مناطق تالوگ و سردشت به 50 واحد هیدرولوژیكی تقسیم شده‌است.که برخی از آنها از ترکیب زیر حوزه های بالادست تشکیل شده اند. لازم به ذكر است در تقسیم بندی حوزه باتوجه به بازدید صحرایی و مشاهده خروجی‌های آبراهه‌های اصلی و وضعیت هیدرولوژیكی حوزه، بندهای 2-2 ، 1-3، 1-4 (مناطق خسارت دیده، شكل زمین، و تراكم آبراهه‌ها) مدنظر قرار گرفتند. و به علت عدم وجود ایستگاه آب سنجی بند2-2 قابل توجه نبوده است. 2-2-3-1- رقومی كردن نقشه‌ها در این مطالعه بعلت موجود بودن اطلاعات رقومی تهیه شده توسط سازمان نقشه برداری ، خطوط میزان و شبكه آبراهه‌ها تنها مورد بررسی قرار گرفته واصلاحات لازم انجام گردید. و سپس دیجیتایز مرز حوزه‌ و زیرحوزه‌ها بر اساس این اطلاعات به روش Screen Digitize انجام و ویرایش گردید. 3-3-1- استخراج اطلاعات خصوصیات فیزیكی منطقه 1-3-3-1- مساحت و محیط زیر حوزه ها مساحت حوزه مهمترین عامل فیزیكی است كه دبی های حداكثر و همچنین فرم هیدروگراف سیلاب به آن بستگی دارد. جهت تعیین مساحت حوزه آبخیز با بهره گرفتن از نقشه های توپوگرافی 25000 : 1 محدوده مورد مطالعه تعیین می گردد. این محدوده شامل خط الرسهایی است كه كلیه نزولات جوی در این سطح به طرف نقطه ای موسوم به نقطه خروج آب متمایل می شود. 2-3-3-1- تهیه مدل رقومی ارتفاع (DEM)‌ بایستی خاطر نشان كرد كه هر تبیین رقومی از تغییرات پیوسته مربوط به پستی و بلندی در فضا به مدل رقومی ارتفاع (DEM) مشهور است. مدلهای رقومی ارتفاع به دو روش ریاضی و تصویری ارائه می‌شوند. در روش های تصویری نیز دو مدل نقطه‌ای و خطی وجود دارند. در این مطالعه بر اساس روش فاصله بورگفورس عملیات میانیابی در فرمت رستری برای هر پیكسل بین دو خط تراز ارتفاعی صورت می‌گیرد. خروجی عملیات فوق بصورت یک نقشه رستری خواهد بود. در این مطالعه به منظور تهیهDEM، با توجه به كمترین فاصله بین خطوط توپوگرافی، دقت مطالعه و همچنین محدودیت حجم فایلها و زمان انجام محاسبات از پیكسلهای 5 متری در نرم افزار Ilwis استفاده گردید. 3-3-3-1- تهیه جدول و نمودار هیپسومتریک توزیع سطح با ارتفاع به منظور بررسی توزیع سطح حوزه نسبت به ارتفاع نمودار آلتی متری استفاده می‌شود. این نمودار با بهره گرفتن از روش وزنی و بر اساس درصد مساحت و ارتفاع از سطح دریا، سطوح مختلف رسم م خرید اینترنتی فایل کامل : ی شود. 4-3-3-1- تهیه منحنی تراكمی ارتفاع – سطح برای نشان دادن نحوه توزیع ارتفاع نسبت به سطح حوزه از منحنی هیپسومتری استفاده می‌شود. این منحنی با بهره گرفتن از روش وزنی و بر اساس درصد تجمعی مساحت و ارتفاع از سطح دریا تهیه می‌گردد. از جمله موارد كاربرد منحنی هیپسومتری تعیین ارتفاع متوسط حوزه و استفاده از آن در روابط همبستگی عوامل جوی و ارتفاع می باشد.


فرم در حال بارگذاری ...

مکان‌گزینی ایستگاه‌های آتش‌نشانی با منطق فازی و تحلیل سلسله‌ مراتبی (AHP) در محیط مکانمند

فرایند برنامه‌ریزی، تلاشی است برای ایجاد چارچوبی مناسب که طی آن برنامه‌ریز بتواند برای رسیدن به راه‌حل بهینه اقدام کند (لی[1]، 1973). استقرار هر عنصر شهری در موقعیت فضایی-کالبدی خاصی از سطح شهر، تابع اصول، قواعد و سازوکارهای خاصی است که در صورت رعایت شدن به موفقیت و کارایی عملکردی آن عنصر در همان مکان مشخص، خواهد انجامید و در غیر این صورت چه‌بسا مشکلاتی بروز کند (شهابیان، 1376). توزیع بهینه‌ کاربری‌ها و مراکز خدماتی مسئله‌ای است که اغلب اوقات برنامه‌ریزان با آن سروکار دارند. چراکه به دلیل رشد پرشتاب جمعیت و کالبد شهرها، مشکلاتی مانند کمبود و عدم توزیع فضایی مناسب کاربری‌ها به وجود آمده است (احدنژاد[2]، 1386). از میان کاربری‌ها و خدمات موجود در شهر، توزیع و مکان‌یابی بهینه‌ی ایستگاه‌های آتش‌نشانی به دلیل اهمیت و توجه روزافزون به امر ایمنی در شهرها و ارائه تمهیداتی درزمینهٔ پیشگیری و مقابله با آتش‌سوزی و حادثه از اهمیت قابل‌توجهی برخوردار است. بدون تردید در میان کلیه روش‌های موجود برای پیشگیری و کاهش تلفات و خسارات ناشی از آتش‌سوزی‌ها در مناطق شهری، برنامه‌ریزی شهری از طریق وضع استانداردها و ضوابط و مقررات مربوطه می‌تواند سهم قابل‌توجهی در کاهش خسارات جانی، مالی و تأمین ایمنی برای شهروندان در بلند‌مدت داشته باشد، این امر در شهرهای ایران‌که اکثراً دارای بافتی فشرده و متراکم با شبکه‌های دسترسی نامناسب هستند حساسیت بیشتری را در استانداردها و ضوابط می‌طلبد تا در مواقع اضطراری و وقوع حوادث در این بافت‌ها، عملیات امدادرسانی به‌موقع انجام گیرد (پور اسکندری، 1380). سیاست کلی ایجاد ایستگاه‌های آتش‌نشانی در ایران سیاستی بدون برنامه‌ خاص و مدون بوده است. به‌گونه‌ای که برای ایجاد هر ایستگاه در محدوده‌های شهری مهم‌ترین اصل، خالی بودن زمین، بدون مالک بودن آن و یا عوامل دیگری است که به‌موجب آن‌ ها بایستی زمین ارزشی نداشته باشد که این امر بر مکان‌یابی ایستگاه‌های آتش‌نشانی در سطح شهرها تأثیرگذار بوده است (ایمانی جاجرمی، 1375). 2-1- بیان مسأله امروزه تراکم بیش از حد جمعیت در شهر و روند رو به رشد آن‌ ها ازلحاظ کالبدی موجب تقاضا و توجه روزافزون به مسئله توسعه شهری گردیده است. تقاضا برای توسعه شهری از مهم‌ترین مشکلات و موانع فراروی بشر در آینده است؛ بنابراین برای حل این مشکلات و موانع، سیستم ایمنی شهر نیز در همین جهت باید توسعه یابد تا بتواند پوشش کافی را بر کل سطح شهر داشته باشند. درواقع ایمنی شهر، مجموعه تمهیداتی است که جهت جلوگیری از بروز یا کاهش خسارات ناشی از عوارض نامساعد جانی و مالی، حوادث طبیعی و غیرطبیعی نظیر سیل، آتش‌سوزی، زلزله، تصادفات رانندگی و … صورت می‌گیرد (ایزری[1]، 2007). انتخاب محل ایستگاه‌های آتش‌نشانی به معیارهای متعددی از قبیل شبکه ترافیک، نزدیکی به تراکم‌های جمعیتی، نزدیکی به معابر اصلی، نزدیکی به مراکز تجاری، آموزشی، اداری، درمانی و غیره نیاز دارد. در مدل فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی جهت وزن‌دهی به معیارها از روش مقایسه زوجی استفاده می­ شود. بدین­صورت که تصمیم­گیرندگان معیارها و زیرمعیارهای هر پارامتر را فقط به‌صورت دوبه‌دو مقایسه می­ کنند و نیازی به وزن‌دهی همزمان تمامی معیارها وجود ندارد. در این روش­ همه پارامترها به‌صورت یکجا باهم مقایسه نشده و معیارها دوبه‌دو باهم مقایسه می­شوند درنتیجه وزن دهی با دقت بیشتری انجام می­گیرد. بعلاوه این معیارها می‌بایست به‌صورت مکانیزه و در قالب نقشه‌های یکپارچه و بانک اطلاعاتی متصل به نقشه انجام پذیرد. لذا به یک ابزار قدرتمند برای آماده‌سازی و آنالیز داده‌ها نیاز است که مهمترین و مناسب‌ترین آن‌ ها سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) می‌باشد. تاکنون اولویت‌های مکانی بر مبنای مدل برای استقرار ایستگاه‌های آتش‌نشانی در منطقه یک شهری بندرعباس مشخص نشده است؛ بنابراین قابلیت سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره در مدیریت اطلاعات مکانی و ایجاد بستر مناسب برای تصمیم‌گیری، باعث گشته که در عملیاتی نظیر اولویت مکانی ایستگاه‌های آتش‌نشانی توجه بسیاری را به خود جلب کند. این مطالعه در نظر دارد نمونه عملی کاربرد این ابزار را برای تعیین مکان‌های مناسب ایستگاه‌های آتش‌نشانی با توجه به نیاز مردم منطقه یک شهری بندرعباس ارائه نماید؛ بنابراین سؤال‌های اصلی تحقیق حاضر به‌صورت ذیل است: سؤال‌های تحقیق: 1- آیا تعداد ایستگاه‌های آتش‌نشانی در منطقه یک شهری بندرعباس کافی است؟ 2- آیا ایستگاه‌های آتش‌نشانی موجود در منطقه یک شهری بندرعباس، طبق استانداردهای شهری صورت گرفته است؟ 3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق [1]– ESRI خرید اینترنتی فایل کامل : [2] – Howerton [1] – Lee [2]– Ahadnejad


فرم در حال بارگذاری ...

مکان‌یابی مناطق مستعد احیاء بیولوژیک رویشگاه مانگرو

جنگل­های مانگرو اکوسیستم­هایی تالابی از اجتماعات ساحلی مناطق حاره­اند که نه به خشکی تعلق دارند و نه به دریا بلکه ارمغان مشترک دریا و خشکی به شمار می­روند. مانگرو در اصل یعنی درخت شناور ایستاده و ریشه آن پرتغالی است، مانگ به معنی درخت شناور، گرو به معنی ایستاده، جنگل­های مانگرو از اکوسیستم­های ویژه مناطق حاره­­اند و معمولأ با واژه­ هایی مانند زیستگاه­های حیاتی، منحصربه‌فرد، حفاظتی، همیشه‌بهار و … توصیف می­شوند و این صفات حاکی از اهمیت آن‌ ها از جنبه­ های بوم­شناختی، زیست­محیطی و زیبا­شناسی است و بی­دلیل نیست که امروزه این جنگل­ها در کانون توجه سه معاهده بین ­المللی زیست­محیطی یعنی کنوانسیون تالاب­ها، تنوع زیستی و میراث­های جهانی قرار دارد. نام دیگر این جنگل­ها جنگل­های جزر و مدی یا کشندی است. جنگل­های مانگرو کانون تنوع زیستی هستند، زیرا به دلیل ویژگی­ها و موقعیت خاص خود برای گونه­ های بی­شماری از بی­مهرگان تا مهره­داران خشکی­زی و آبزی زیستگاهی یگانه و منسجم فراهم می‌کنند و از مهم‌ترین زیستگاه­های پرندگان بومی و مهاجر آبزی به‌ویژه گونه­ های کمیاب و درخطر تهدید به شمار می­روند به همین دلیل حفاظت آن‌ ها ازنظر اولویت به‌وسیله سازمان­های ذیربط جهانی نیز مورد تأکید قرارگرفته است. جنگل­های مانگرو را زیستگاه­های حساس می­نامند زیرا موقعیت اکوتونی آن‌ ها اگرچه باعث شده از غنای زیستی هر دو اکوسیستم دریا و خشکی سود برده و به یکی از غنی­ترین اکوسیستم­های جهان تبدیل شوند، اما همین موقعیت نقطه آسیب­پذیری آن‌ ها نیز محسوب می­شوند زیرا از هر دو سو می­توانند در معرض تهدید قرار بگیرند. این جنگل­ها اکوسیستم­های حیاتی نیز می‌باشند زیرا کارکردهای آن‌ ها قابل‌تبدیل به ارزش­های معمول مادی نبوده و تقریباً هیچ­گونه گزینه قابل جانشینی ندارند (ذاکری و موسوی، 1387). جنگل‌های‌ مانگرو تالاب‌های ساحلی پوشیده از درختان و درختچه‌های گرمسیری و نیمه‌گرمسیری در اراضی جزر و مدی سواحل آب‌های گرم، لب‌شور و شور بین مدارهای 30 درجه شمالی و 30 درجه جنوبی عرض جغرافیایی هستند. گیاهان مانگرو از گروه هیگروهالوفیت‌ها و از دسته‌ هالوفیت‌های نهان‌دانه باتلاقی به شمار می‌آیند كه با استقرار بر روی زمین‌های سیلتی و پوشیده از رسوبات دانه‌ریز یک مرحله انتقالی از خشكی به دریا را تشكیل می‌دهند. وجه تمایز گونه‌های بومی جنگل‌های ماندابی مانگرو با گیاهان ساكن خشكی در خصوصیات ساختمانی، نیازمندی‌ها و بردباری‌های اكولوژیک و نحوه تجدید حیات آن‌ ها است؛ بطوریكه به‌رغم تنوع گونه‌ای از حیث تاكسونومی، شباهت‌های ساختمانی یكسان دارند و در مناطق با شرایط اكولوژیک ویژه، فرماسیون‌های مشابه ایجاد می‌كنند (دانه‌كار، 1374/ ب). 1-1- بیان مسأله بدیهی است در فقدان یک برنامه مدیریتی صحیح و یکپارچه که هم حمایت از اندوخته‌های طبیعی را موردتوجه قرار دهد و هم بازسازی و احیاء جنگل‌های آسیب‌دیده را برنامه‌ریزی نماید، نسبت به آینده این اجتماعات جنگلی حساس در بوم‌سازگان ساحلی نمی‌توان خوش‌بین بود. با توجه به از دست‌رفت بسیاری از رویشگاه‌های مانگرو دنیا، توجه به حفاظت بیرونی و توسعه این جنگل‌ها در خارج از گستره‌های پراکنش طبیعی نیز به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل‌شده است. بررسی‌ها نشان داده است که توسل به چنین مدیریتی نه‌تنها سبب کاهش عوارض بهره‌برداری از جنگل‌های مانگرو و بهینه شدن تولیدات می‌شود بلکه بهترین زمینه اقتصادی را برای یک مدت طولانی بدون تخریب اکوسیستم فراهم می‌کند (وین او ،2004) بدون آنکه خطر از دست دهی تنوع ژنتیکی وجود داشته باشد. مدیریت بوم‌سازگان جنگل‌های مانگرو مبتنی بر اقدامات مربوط به عملیات حفاظت، احیاء و توسعه رویشگاه‌های موجود است (لیوز ، 2005؛ کیلمن،2006). امروزه حساسیت‌ها و توجه‌های بین‌المللی در خصوص مانگروها، دولت را بر آن داشته تا برنامه‌ها و پروژه‌های تحقیقاتی مختلفی را برای احیاء این بوم‌سازگان‌ها از طریق کمک به تجدید حیات آن‌ ها، تهیه و به مرحله اجرا برساند. به‌طورکلی اهداف چنین برنامه‌هایی اغلب توسعه‌ای و حفاظتی بوده و سعی در بازگرداندن اکوسیستم به حالت طبیعی و آغازین آن رادارند (کایرو، 1995؛ کومار،1990). مدیریت جنگل‌های مانگرو با هدف بهره‌وری پایدار از خدمات بوم‌شناختی (اکولوژیک) این جامعه‌های گیاهی ساحلی مبتنی بر بررسی دقیق رویشگاه، تعیین ساختار گیاهی و زون‌بندی رویشی، تعیین اهمیت، کارکرد و شیوه حفاظت و بهره‌وری از هر زون است و ازآنجاکه سیما و نوع اجتماعات جنگل‌های مانگرو از کناره دریا به سمت خشکی تغییر می‌کند شناخت ساختار رویشگاه از دریا به سمت خشکی در تعیین زون‌های وضع ظاهری و ساختار عمومی (فلورستیک و فیزیونومتریک) گیاهی، مرزبندی آن‌ ها و طرح‌ریزی مدیریتی، دارای اهمیت است (زهزاد و مجنونیان ، 1998). در دهه‌ های اخیر افزایش مقدار گازهای گلخانه‌ای در اتمسفر سبب گرم شدن هوای کره زمین شده است. گرم شدن هوا و تغییر اقلیم به‌موازات افزایش فشار مصرفی جوامع انسانی بر منابع اولیه طبیعی مانند منابع آب، خاک و پوشش گیاهی اثرات مخربی بر حیات روی کره زمین دارد و سبب تخریب اکوسیستم‌های طبیعی، وقوع سیل و خشکسالی و بر هم خوردن تعادل اقلیمی و اکولوژیکی می‌شود. چنین اغتشاش‌های اقلیمی به‌نوبه خود منجر به تخریب پوشش گیاهی به‌ویژه در مناطق خشک و نیمه‌ خشک گردیده و با کاهش پتانسیل تثبیت بیولوژیک گاز Co2 توسط پوشش گیاهی باعث ایجاد یک چرخه از پس‌خورهایی می‌شود که روند پرشتاب و فزاینده‌ای به توسعه بیابان و کاهش توان و عملکرد تولید خالص اولیه بوم‌سازگان‌ها بخشیده است (دانه­کار و همکاران،1388). جنگل­های حرا در مناطق ساحلی جنوب کشور ایران قرار دارند و به دلیل کارکردهای بی‌شمار و ارزش­های زیست­محیطی حفاظت، احیاء و توسعه آن‌ ها ضروری است (محمدی­زاده و همکاران،1391). احیاء بیولوژیک بهترین روش مقابله با چنین پدیده‌های مخربی بوده و در واقع با بهره گرفتن از پتانسیل‌های طبیعی موجود در هر منطقه پایداری و بازسازی چرخه‌های زیستی و طبیعی را ممکن می‌سازد. به همین سبب در بسیاری از پروژه‌های احیائی و اصلاحی با اعمال مدیریت صحیح اکولوژیک در جهت افزایش پوشش گیاهی و جلوگیری از کاهش توان بیولوژیک سرزمین گام برداشته می‌شود، چرا که هرگونه تلاش در جهت افزایش پتانسیل بیولوژیک اراضی و بازگرداندن ظرفیت‌های ازدست‌رفته عرصه‌های منابع طبیعی در راستای توسعه پایدار است (ذاکری و موسوی،1387). یکی از راه‌های بسیار مهم جهت مبارزه با بیابان‌زایی، افزایش پوشش گیاهی است. لذا انتخاب صحیح گونه‌های گیاهی سازگار و مقاوم با شرایط اکوسیستم بیابانی در راستای احیاء و ایجاد پوشش گیاهی مناسب ازیک‌طرف و تأمین منابع آب ارزان‌قیمت جهت استقرار آن‌ ها از طرف دیگر، امری ضروری است. از سوی دیگر اجرای این طرح‌ها کاملاً به شرایط محیطی وابسته بوده و در صورت عدم رعایت موازین علمی در انتخاب مکان اجرا، امکان وقوع شکست بسیار بالا خواهد بود. لذا مساله اساسی این تحقیق کاربرد نگرش دقیق و علمی در تعیین شرایط محیطی مؤثر (با توجه به گونه‌های گیاهی رایج در طرح‌های احیاء مناطق حساس و درخطر استان هرمزگان) و درنهایت ارائه مدلی به‌منظور یافتن مکان‌های مناسب اجرای چنین طرح‌هایی است. با توجه به گزارش‌های موجود از فعالیت‌های جنگل‌کاری و احیاء بیولوژیک اجرا شده توسط اداره کل منابع طبیعی استان هرمزگان گسترده‌ترین پروژه‌های انجام شده در سطح استان در یک دهه اخیر، از لحاظ وسعت و بودجه اختصاص یافته بر توسعه جنگل‌های مانگرو با بهره گرفتن از دو گونه‌ی حرّا و چندل متمرکز بوده است. با توجه به این مساله و با در نظر گرفتن شرایط محیطی منطقه‌ی جزر و مدی از یک سو و اهمیت گسترش و بازسازی رویشگاه‌های مانگرو که به دلیل فعالیت‌های اقتصادی حاصل از توسعه شتابان اقتصادی بویژه در بخش بنادر و دریانوردی از سوی دیگر، با مشورت مسئولان بخش اجرا ضرورت تامین اطلاعات علمی و مدون ساختن نتایج طرح‌های اجرا شده تاکنون مورد اتفاق نظر قرار گرفت. بررسی اولیه سوابق بخش اجرا حاکی از عدم موفقیت برخی پروژه‌های نهال‌کاری حرّا و چندل بود. در حالیکه در مورد پروژه‌های نهال‌کاری با گونه‌های دیگر از قبیل کهور، آکاسیا و … که در بخش‌های بیابانی استان انجام شده است مشکل عدم موفقیت با توجه به تجربه و سوابق تحقیقاتی و عملی موجود چنین مشکلی کمتر ثبت شده بود. هرچند در این مناطق نیز مسائلی در رابطه با تاثیر اکولوژیک گونه‌های معرفی شده بر ترکیب گیاهی موجود بویژه در مورد گونه‌ی Prosopis juliflora (Sw.) DC. و تاثیر تنش‌های محیطی بر نهال‌های مستقر شده مشاهده و گزارش شده است. با در نظر داشتن این سابقه مقرر شد تحقیقی جهت امکان‌سنجی استفاده از لایه‌های اطلاعات محیطی برای تعیین مناطق مستعد کاشت گونه‌های مانگرو که در ایران منحصر به حرّا و چندل است صورت گیرد. در گام بعد با توجه به اطلاعات تجربی کارشناسان دارای سابقه فعالیت در این زمینه پیشنهاد شد این تحقیق در منطقه سیریک که بیشترین اطلاعات محیطی نسبت به دیگر رویشگاه‌های مانگرو در دسترس است و گونه‌های حرّا و چندل به صورت طبیعی در آن استقرار داشته و دارند انجام شود و پس از شناخت شرایط محیطی مناسب دو گونه‌ی مذکور، عرصه‌های دارای قابلیت کاشت مانگرو در مقیاس محدود معرفی شود. محدود ساختن منطقه مورد مطالعه با توجه به کمبودهای موجود در زمینه اطلاعات و دشواری نمونه‌برداری میدانی از یک سو و هزینه‌ی ناچیز تخصیص یافته به این پژوهش ناگزیر بود. روش کار شامل دو مرحله جمع‌ آوری اطلاعات، اسناد و مدارک و نقشه‌های موجود درباره منطقه مورد مطالعه (عکس هوایی، نقشه‌های توپوگرافی، زمین‌شناسی، خاک‌شناسی و …) و همچنین نمونه‌برداری میدانی است. بعد از بررسی اطلاعات و نقشه‌های موجود تلفیق لایه‌های اطلاعاتی و وزن‌دهی فاکتورهای محیطی (توپوگرافی، زمین‌شناسی، اقلیم، پوشش و…) و عملک خرید اینترنتی فایل کامل : ردهای مدیریتی (عملیات اصلاحی) و تطبیق نتایج با واقعیت موجود در برخی سایت‌های نمونه مدل نهایی استخراج خواهد شد. یافتن پاسخ این سؤالات در این پژوهش موردنظر است: 1- آیا امکان تعیین شرایط بهینه جهت توسعه رویشگاه‌های مانگرو با بهره گرفتن از لایه‌های اطلاعات محیطی موجود در استان هرمزگان وجود دارد؟ 2- لایه‌های اطلاعاتی مورد نیاز برای تعیین مناطق مستعد احیاء بیولوژیک به‌وسیله‌ی گونه‌های حرا و چندل کدامند؟


فرم در حال بارگذاری ...

مطالعه اثرات استریوالکترونی موثر برخواص پیکربندی 1و2-دی­فنیل دی­آزن ، -دی­فسفن ، -دی­آرسن و -دی­استیبن با استفاده از روش­های مکانیک کوانتومی آغازین و تحلیلNBO

انرژی كل یک مولكول با شكل آن رابطه­ای مستقیم دارد، این انرژی كل ازچند مولفه تشكیل می­ شود كه آن­ها را تا حدی می­توان به ویژگی­های ساختاری مشخصی نسبت داد. از جمله عواملی كه در انرژی كل یک مولكول سهم دارند و ارتباط قابل دركی با ساختارمولكول دارند، می­توان به برهم­كنش­های غیرپیوندی ،كشش حلقه درسیستم­های حلقوی ، كشش­های پیچشی ناشی از پوشیدگی پیوندها، ناپایدار شدن به دلیل انحراف طول پیوندی یا زاویه پیوندی از مقادیر بهینه اشاره كرد. برعكس عوامل پایداركننده­ای هم وجود دارند كه دارای قیدهای هندسی هستند. اكثر این عوامل را می­توان در زمره اثرهای فضا الكترونی به شمار آورد یعنی برای بیشینه شدن برهم­كنش­های پایداركننده به یک رابطه هندسی خاص نیاز دارند علاوه بر این، برهم­كنش­های دیگری نیز وجود دارند مثل تشكیل پیوند هیدروژنی یا برهم­كنش­های دوقطبی –دوقطبی كه برای آن­ها قدرت برهم­كنش شدیداً ، به شكل هندسی مولكول بستگی دارد [1]. اصولی كه تحلیل تعادل­های صورت بندی برآن­ها استوار است، درچارچوبی بسط یافته­اند كه خود پایه در مكانیک كلاسیک دارد. یک مولكول، كم انرژی­ترین شكلی را به خود می­گیرد كه ازچرخش حول پیوند­های ساده خود و تنظیم زاویه­ها و طول پیوندها حاصل می شود. از آنجا كه طول پیوند­ها وزوایای پیوندی از مولكولی به مولكول دیگر نسبتا به طورجزئی تغییر می­كند، شكل مولكولی در وهله نخست به وسیله فرایندهای چرخشی آن تعیین می شود. بسیاری از مولكول­ها به دلیل انحراف از شكل­های هندسی ایده­آل، یک كشش از خود نشان می­دهند. انرژی كشش، مقدار انرژی اضافی در مقایسه با یک مولكول مرجع و فاقد كشش است. از دیدگاه اوربیتال مولكولی، انرژی مولكول برابر حاصل جمع انرژی اوربیتال­های اشغال شده است. محاسبه انرژی كل درآرایش فضایی متفاوت نشان می­دهد كه انرژی تابعی از شكل هندسی است. تفسیرفیزیكی این حكم برحسب موثر بودن همپوشانی اوربیتال­ها امكان پذیر است. همپوشانی میان اوربیتال­هایی كه برهم­كنش پیوندی دارند، انرژی مولكولی را كاهش می­دهند. اصطلاح اثرفضا الكترونی برای آن دسته ازروابط میان ساختار چرخشی و انرژی واكنش پذیری به كار می­رود كه می­توان آن­ها را به برهم­كنش­های اوربیتالی به شكل هندسی ربط داد [2]. در ترکیبات آلی اثرات متعددی برای توجیه ارجحیت ترکیب، ارائه شده­است. این اثرات شامل اثر آنومری، فوق مزدوج شدن، برهم­کنش دوقطبی-دوقطبی، رزونانس، تداخلات فضایی و غیره است. در هندسه ارجح بسیاری از مولکول­ها مشخص شده است که بیشترین برهم­کنش بین بهترین جفت دهنده تنها و بهترین پیوند گیرنده است [3]. اثر آنومری موثرترین فاکتورکنترل صورتبندی در ترکیب­های آلی است. اثر آنومری اثری استریو­الکترونی است که طی آن در حلقه­های سیکلوهگزانی، گروه­ های متصل شده به کربن شماره دو، قرارگیری در حالت محوری را به حالت استوایی ترجیح می­دهند. این در حالیست که بر طبق دافعه­های فضایی برای این گروه­ ها قرارگیری در حالت استوایی مورد انتظار است. توضیح برای توجیه اثر آنومری این است که در حالت استوایی ممان دو قطبی هر دو هترواتم در یک جهت می­باشند، در حالیکه در حالت محوری ممان­ها تقریبا مخالف یکدیگرند ، بنابراین برآیند آن­ها عددی کوچکتر است، پس در فرم محوری پایداری بیشتر و انرژی کمتر خواهد بود. به اثر آنومری در ترکیب­های دارای پیوند دوگانه اثر آنومری تعمیم یافته گفته می­ شود. اثر آنومری تعمیم یافته نیز اثری استریوالکترونی است که طی آن در سیستم­های غیرحلقوی، گروه­ های متصل شده به اتم­ها، قرارگیری در حالت سیس را به حالت ترانس ترجیح می­دهند. این در حالیست که بر طبق دافعه­های فضایی برای این گروه­ ها قرارگیری در حالت ترانس مورد انتظار است. از طریق این مطالعه نظری، ما امیدواریم به موارد ذیل دست یابیم : الف (به اثرات استریوالکترونی در پیکربندی مختلف از مولکول­ها ب) به مشخص شدن عامل توجیه کننده انرژی آزادگیبس در تعیین پایداری پیکربندی مختلف از مولکول­ها خرید اینترنتی فایل کامل : ج) به ارتباط منطقی بین نتایج محاسبات با فاکتورهای مورد بررسی د) به پارامترهای ساختاری و تاثیر آن ه) به نتایج قابل قبول و سازگار با نتایج تجربی مربوطه


فرم در حال بارگذاری ...

نقش عوامل ژئومورفولوژیک بر توسعه­ فیزیکی شهر اراک به منظور تدوین مدل داده مفهومی

«گسترش بی رویة شهرها یک مشکل جهانی است و پیش ­بینی می­گردد تا سال 2025 افزون بر 65 درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی کنند در عین حال افزایش سریع پراکندگی شهری، اثرات زیان باری در محیط بر جای می­گذارد»(Kaya, 2006:19 ). «تا زمانی که الگوی رشد شهرها ارگانیک بوده و عوامل درون­زا و محلی تعیین ­کننده­ رشد شهری بوده اند، زمین شهری نیز کفایت کاربری­های سنتی شهری را می­داده و حسب شرایط اقتصادی، اجتماعی و امنیتی شهر، فضای شهر را به طور ارگانیک سامان می­داده است»(ماجدی، 1378: 6)، اما امروزه زمین شهری برای جمعیت سرازیر شده به آن کافی نمی ­باشد و مطالعات اساسی را در زمینه­ زمین و ژئومورفولوژی شهری و یافتن مکان بهینه برای استقرار و توسعه­ فیزیکی شهرها را می­طلبد. «توسعه­ شهر بر روی سطح زمینی صورت می­گیرد که از مواد و اشکال ویژه­ای به وجود آمده است. این مواد و اشکال ممکن است ذاتأ برای فعالیت­های خاصی مناسب باشند و شهرها را در مراحل مختلف توسعه با مخاطرات روبه­رو سازند. از سوی دیگر بیشتر عوارض زمین با محیط فعلی خود سازگار نیستند. اغلب آن­ها تحت یک مجموعه­ی آب و هوایی با شرایط متفاوت از قبیل یخچال­ها یا ورقه­های یخی قدیمی به وجود آمده­اند. این عوارض ممکن است تا زمانی پایدار بمانند که با گیاهان پوشیده شوند یا تحت شرایط غالب بارش یا زهکشی قرار گیرند. با وجود این اگر این پایداری برهم بخورد شاید در حالت تعادل با شرایط جدید سازگار شوند. توسعه­ شهر تغییرات تاسف باری را در این شرایط به وجود می­آورد»(روستایی و جباری، 1391: 21). «بررسی ویژگی های جمعیتی در شهر اراک ضرورت این شهر را به توسعه فیزیکی به صراحت آشکار می­نماید. شهر اراک تا قبل از شروع تحولات صنعتی با رشد پایین جمعیت مواجه بوده است. طی دوره شکل­ گیری شهر تا سال 1335 تنها 89 هزار نفر در این شهر ساکن بوده اند. همانطور که در جدول و نمودار زیر مشاهده می­ شود جمعیت شهر اراک از 71925 نفر در سال 1345 به 484212 نفر در سال 1390 رسیده است. شروع تحولات جمعیتی از اواسط دهه­ 40 شمسی همزمان با صنعتی شدن و پذیرش نقش­های جدید، اتفاق می­افتد و به تبع آن، روند رشد جمعیتی و مهاجرتی به این شهر تا اواسط دهه­70­ شمسی ادامه می­یابد. بعد از این دهه رشد جمعیتی شهر غالباَ بر پایه­ رشد طبیعی جمعیت بوده است. با بهره گرفتن از مدل رشد نمایی مشخص شده است که جمعیت شهر اراک تا سال14700 به 526431 نفر خواهد رسید كه نسبت به جمعیت سال 85 معادل 79 هزار نفر افزایش جمعیت خواهد داشت. بنابراین شهرنشینی شتابان در دوره های اوج ، گسترش کالبدی و جهت و شدت رشد شهر را تحت تاثیر چشمگیری قرار داده است»(تلخابی، 1391). 2-1- بیان مسأله افزایش جمعیت انسانی در شهرها ضرورت روز افزونی برای اشغال زمین­های اطراف هر شهر بوجود آورده است که این نیاز با بستر طبیعی ، محیط زیست و شاخص های ژئومورفولوژیک هر منطقه دارای ارتباطی تنگاتنگ می­باشد. به گونه ­ای که امروزه در بیشتر شهرهای ایران هماهنگی بین رشد فیزیکی شهر و محیط طبیعی دیده نمی شود. اگر روند گسترش شهر بدون تناسب با ظرفیت ها و امکانات طبیعی شکل گیرد، پیامدهای ناخوشایندی را در فضای کالبدی- زیستی درون شهری بوجود می آورد. ازجمله­ این پیامدها: بروز مخاطرات طبیعی، برهم زدن تعادل محیط زیست و اختلال در امر خدمات رسانی می باشد. پس ضرورت است تا انسان بتواند، با بستر زمین یک رابطه­ منطقی برقرار کند. منطقه­ مورد مطالعه یعنی شهر اراک ازجمله شهرهایی است که با احداث صنایع در دهه­ 50 و استان شدن آن در سال 1356، رشدی شتابان داشته است و با مسائل متعدد محیطی مانند تاثیرات همسایگی با کویر، تاثیر آلودگی آب بر اراضی کشاورزی و ساختار نامناسب توپوگرافی مواجه شده است و این سبب عدم پیوستگی مکانی در شهر اراک گردیده که به دنبال خود مسائل مدیریتی را ایجاد نموده است. بررسی و مطالعه­ متغیرهای ژئومرفولوژیک تأثیر­گذار در توسعه­ فیزیكی شهر اراک مانند: ارتفاع، شیب، فاصله از کویر میقان، ارتفاع رواناب، ژئومورفولوژی، نقاط لرزه خیز، کاربری، فاصله از خطوط گسل و فاصله از شهر، می ­تواند کمک شایانی به ایجاد مدل مکانی مطلوب جهت توسعه­ فیزیکی شهر نماید. اگر این امر در برنامه­ ریزی­ها و طرح­های تهیه شده مورد توجه قرار نگیرد، عواقب نامطلوبی به دنبال دارد. بنابراین تا حد امکان باید سعی کرد جلوی گسترش شهر به سمت نواحی نامطلوب را گرفت و با تدابیر و برنامه­ ریزی­های مورد نظر به چیدمان مکانی مناسبی برای توسعه­ ­شهر پرداخت. سؤال پژوهش : مهم­ترین عامل ژئومرفولوژیک در توسعه­ فیزیکی شهر اراک کدام است؟ 3-1- فرضیه پژوهش فاصله­ مناسب از پلایای میقان مهم­ترین عامل در توسعه­ فیزیکی شهر اراک است. 4-1- اهداف پژوهش – شناخت پدیده ­ها و فرایندهای ژئومورفولوژیک مؤثر بر توسعه فیزیکی شهر و امكانات و محدودیت هایی كه این عوامل برای توسعه­ فیزیکی شهر فراهم کرده اند. خرید اینترنتی فایل کامل : – تدوین مدل داده مفهومی به­ گونه ­ای که قابل استفاده برای شهر­های دیگر قرار گیرد. – تعیین جهت مناسب و نحوه گسترش فیزیکی شهر برای جوابگویی به نیاز های فعلی و پیش بینی برای نیاز­های آینده. Conceptual model [1]


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم